-

بازاندیشی حکمرانی جوامع تخصصی (هفته پنجم)

محمد بهارلو محمدزاده مشاور حکمرانی سازمانی

بهارلو

یادداشت حاضر ادامه طبیعی مسیر 4 هفته نخست سفر بازاندیشی حکمرانی جوامع تخصصی است؛ مسیری که در آن درباره ماهیت، کارکرد، ارزش‌های بنیادین و ساختارهای این جوامع سخن گفتیم. اکنون به یکی از حیاتی‌ترین عناصر این منظومه می‌رسیم؛ رهبری موثر. پیش‌تر اشاره کردیم که بیش از 90 درصد دارایی‌های جوامع تخصصی نامشهود است؛ مجموعه‌ای از سرمایه‌هایی همچون هویت‌جمعی، اعتماد، فرهنگ، تجربه‌های انباشته، روابط حرفه‌ای و اعتبار اکوسیستمی. این دارایی‌ها زمانی ارزش‌آفرین می‌شوند که به‌درستی هدایت، پیوند و بالفعل شوند و این کارکرد، جوهره رهبری در چنین جوامعی است. در حقیقت، رهبری در این فضا خود بخشی از همین سرمایه نامشهود است؛ سرمایه‌ای که اگر تقویت شود، می‌تواند شتاب‌دهنده مسیر تحول باشد و اگر تضعیف گردد، حتی قوی‌ترین برنامه‌ها و ساختارها را از کار می‌اندازد. جامعه‌ای با رهبری موثر (با منابع محدود) مسیر تاثیرگذاری را به‌خوبی می‌پیماید؛ اما جامعه‌ای با رهبری ضعیف، حتی با امکانات گسترده، دچار فرسایش، پراکندگی و دوباره‌کاری‌های پرهزینه می‌شود.

رهبری در جوامع تخصصی با رهبری سلسله‌مراتبی و دستوری در سازمان‌های انتفاعی کاملا متفاوت است. در این جوامع، مشارکت داوطلبانه است، انگیزش‌ها غالبا معنوی‌ هستند و قدرت رهبر نه از جایگاه رسمی، بلکه از توان ایجاد اعتماد، معنا، جهت‌گیری و حرکت جمعی سرچشمه می‌گیرد. رهبری یعنی توان تبدیل تفاوت‌ها به هم‌افزایی، زنده نگه داشتن مسیر مشترک، فعال‌سازی ظرفیت اعضا و ایجاد امید و چشم‌انداز. رهبری موثر جریان انرژی جمعی را فعال و مشارکت را به پدیده‌ای خودجوش تبدیل می‌کند؛ و نبود آن بلافاصله به خاموش‌شدن انگیزه‌ها، تضعیف فرهنگ، پراکندگی صداها و فرسایش آرام اما عمیق سرمایه اجتماعی منجر می‌شود. هیچ جامعه تخصصی بدون رهبری توانمند نمی‌تواند در محیط پیچیده و پرتحول امروزین مسیر تاثیرگذاری پایدار و بلندمدت را طی کند. حتی انجمن‌هایی که سال‌ها فعالیت کردند، ممکن است تنها به‌دلیل خلأ رهبری، از مرحله رشد به رکود و سپس به حاشیه‌نشینی برسند.

البته حضور جایگاه‌های رسمی (مثل هیات‌مدیره، مدیر اجرایی یا دبیر) ضروری است، اما کافی نیست. انتخابات دوره‌ای لزوما افرادی با ظرفیت رهبری استراتژیک را برنمی‌گزیند؛ تغییرات مدیریتی ممکن است موجب گسست تجربه‌ها و ارزش‌ها شود و تمرکز افراطی بر مسئولیت‌های اجرایی، رهبری را به فعالیت‌های اداری تقلیل دهد. در جوامع تخصصی، رهبری مقامی فراتر از عنوان‌های رسمی است: نه رئیس هیات‌مدیره الزاما رهبر انجمن/جامعه است، نه دبیر لزوما حامل نگاه بلندمدت و تفکر سیستمی. رهبری حقیقی ترکیبی از بینش، اخلاق، شفافیت، پاسخگویی، آینده‌نگری و توان ساختن مسیر است؛ نه عنوانی تشریفاتی یا بخشی از شرح مسئولیت‌های اداری.

در این نقطه، لازم است به نارسایی‌های رهبری کاریزماتیک کلاسیک اشاره کنیم؛ سبکی که زمانی الهام‌بخش بود، اما امروزه در مواجهه با پیچیدگی‌های محیطی، تنوع تخصص‌ها و سرعت تغییرات، دیگر پاسخگو نیست. رهبری کاریزماتیک جامعه را به فرد وابسته می‌کند، تنوع صداها را کاهش می‌دهد، نقد و گفت‌وگو را دشوار می‌سازد و استمرار را به حضور فردی خاص گره می‌زند. با خروج او، بخش بزرگی از هویت جمعی و انرژی سازمانی نیز فروکش می‌کند. امروز جوامع تخصصی بیش از هر زمان به رهبری نهادی، مشارکتی و شبکه‌ای نیاز دارند؛ رهبری‌ که متکی بر جمع است نه فرد؛ ارزش‌محور است نه شخصیت‌محور و آینده‌نگر است نه اسیر روزمرگی. این نوع رهبری، همزمان هم امنیت روانی ایجاد می‌کند و هم انسجام استراتژیک و به‌جای تمرکز بر یک قهرمان، ظرفیت رهبران بی‌شمار را در بدنه جامعه فعال می‌سازد.

اما ساختار سنتی انتخاب هیات‌مدیره‌ها، باوجود ارزش‌های دموکراتیکش، طبیعتا دوره‌ای و ناپایدار است. این دوره‌ای ‌بودن، باعث می‌شود مسیرهای راهبردی ناپیوسته بمانند، فرهنگ و ارزش‌ها آسیب ببینند، حافظه تاریخی سازمانی دچار گسست شود و تجربه‌های ارزشمند در گذر زمان به فراموشی سپرده شوند. بسیاری از انجمن‌ها (حتی آنها که چند دهه عمر دارند) هنوز در مراحل ابتدایی بلوغ حکمرانی‌ قرار دارند، زیرا گرفتار همین چرخه کوتاه‌مدت انتخاباتی‌ هستند و نمی‌توانند مسیر بلندمدت خود را تثبیت کنند.

از همین‌جا ضرورت تفکر درباره «سطح مباشرت» آشکار می‌شود؛ سطحی فراتر از هیات‌مدیره که پاسدار نگاه بلندمدت، حافظ میراث فرهنگی و نگهبان جهت‌گیری کلان جامعه تخصصی باشد. «مباشر» در رقابت‌های انتخاباتی حضور ندارد؛ مسئولیت او نه اجرایی است و نه سیاسی. او امانتدار تجربه‌ها، حافظ شفافیت، ضامن استمرار مسیر و پل ارتباطی بین‌نسلی راهبران انجمنی است. این سطح نه سلسله‌مراتبی جدید است و نه ابزار کنترل؛ بلکه لایه‌ای حکیمانه و آینده‌نگر است که پایداری و بلوغ رهبری را تضمین می‌کند و اجازه نمی‌دهد با تغییر افراد، انجمن/جامعه از نقطه صفر آغاز کند. مباشرت، رهبری را از «قدرت» به «خدمت» و از «شخص» به «نهاد» ارتقا می‌دهد. در نتیجه، رهبری موثر زمانی شکل کامل به خود می‌گیرد که ساختار رسمی، فرهنگ سازمانی و رکن مباشرت در کنار یکدیگر قرار گیرند. چنین ترکیبی جوامع تخصصی را از آسیب‌پذیری‌های دوره‌ای نجات می‌دهد، ارزش‌ها را پایدار نگه می‌دارد، مسیر انتقال تجربه به نسل‌های بعدی را تضمین می‌کند و جانشین‌پروری را به فرآیندی دائمی و حرفه‌ای تبدیل می‌سازد. جامعه‌ای که از چنین منظومه رهبری برخوردار باشد، نه تنها میراث خود را حفظ می‌کند، بلکه هر نسل را برای ساختن فصل جدیدی از تاثیرگذاری توانمند می‌سازد و اکوسیستم جامعه تخصصی را نیز غنی‌تر می‌کند.

پرسش‌های پایانی برای تامل در هفته پنجم؛

آیا رهبری امروز انجمن قادر است دارایی‌های نامشهود را فعال کند؟

آیا جامعه به یک فرد متکی است یا به نهاد؟

آیا فرهنگ انجمن در برابر تغییرات دوره‌ای آسیب‌پذیر است؟

آیا فرآیندی برای پرورش رهبران آینده انجمن/جامعه وجود دارد؟

 آیا زمان آن نرسیده که «مباشرت» به‌عنوان رکن مراقبت‌کننده میراث و نگاه بلندمدت در ساختار حکمرانی این جوامع ایجاد شود؟

m.baharloo.m@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین