ایران باید مطالبهگر حقوق زیستمحیطی خود باشد
از نمودهای آثار زیانبار تغییرات اقلیمی همین بس که امسال با نهایت کمبود بارش در فصل سرد سال مواجه بودیم و نگرانیهای فزایندهای از کمبود آب در تابستان سال بعد وجود دارد. چند سالی میشود کشورهایی که وابستگی اقتصادی به هیدروکربنها و سوختهای فسیلی دارند، در تلاش برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هستند و چهره سبزی از خود در جامعه جهانی بهنمایش گذاشتهاند نظیر عربستان و اماراتمتحدهعربی.
از نمودهای آثار زیانبار تغییرات اقلیمی همین بس که امسال با نهایت کمبود بارش در فصل سرد سال مواجه بودیم و نگرانیهای فزایندهای از کمبود آب در تابستان سال بعد وجود دارد. چند سالی میشود کشورهایی که وابستگی اقتصادی به هیدروکربنها و سوختهای فسیلی دارند، در تلاش برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هستند و چهره سبزی از خود در جامعه جهانی بهنمایش گذاشتهاند نظیر عربستان و اماراتمتحدهعربی. در این بین، خنثی بودن ایران از هیچ جنبهای توجیهپذیر نیست و در فرصت باقیمانده از کاهش حداکثری سوخت های فسیلی باید فکری برای انتقال تامین منابع انرژی کرد، در غیر این صورت باید منتظر تصمیمات جامعه جهانی باشم و تاثیر بگیریم. مجید شفیعپورمطلق، رئیس موسسه تغییر اقلیم و محیطزیست دانشگاه تهران معتقد است که ایران باید از اندک فرصت باقیمانده در بحث استفاده از سوختهای فسیلی و تامین منابع برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نهایت استفاده را کند و تا زمانی که این روزنه برای کشورهای جهان باز است، باید تامین انرژی و امنیت غذایی خود را تضمین کند. وی در گفتوگو با صمت به اهمیت مطالبهگری ایران از جامعه جهانی درباره حقوق زیستمحیطی مربوط به آثار زیانبار تغییرات اقلیمی پرداخته است.شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
باتوجه به اینکه امسال کشور اماراتمتحدهعربی که خود یکی از صادرکنندگان سوختهای فسیلی در جهان است، میزبان اجلاس بینالمللی تغییرات اقلیمی موسوم به ۲۸ COP بود و همین امر منجر شد برخی مردم قضاوتهایی مبنی بر ماهیت اهداف برگزاری این اجلاس کنند، فرآیند میزبانی از چه الگویی پیروی میکند؟
پیش از هر قضاوتی درباره محل برگزاری اجلاس سالانه بینالمللی تغییرات اقلیمی خوب است بدانیم هرساله این اجلاس طبق زمانبندی و برنامهریزی سازمان ملل در یک کشور فارغ از وابستگیهای اقتصادی آنها به نفت و سوختهای فسیلی برگزار میشود. مناطق مختلفی روی کره زمین از سوی سازمان ملل مرزبندی شده که شامل افریقا، اروپایشرقی، اروپایغربی، شمال امریکا، امریکایلاتین، آسیا ـ اقیانوسیه و غرب آسیا است. تمامی این مناطق شامل گروهی از کشورها میشوند که تقریبا همگی عضو سازمان ملل هستند. هر سال بهصورت الفبایی و گردشی طبق برنامهریزی از پیش تدوینشده، نوبت میزبانی به مناطق گفتهشده اختصاص مییابد که کشورهای آن منطقه با رایزنی و برآورد توانمندی و امکاناتی که برای میزبانی چند صد هزار نفر دارند، زیرساختهای مرتبط و مولفههای لازم بررسی و پس از طی شدن این فرآیند، عهدهدار این میزبانی میشوند. در ۲۸ COP که نوبت منطقه غرب آسیا بود، رقابت سنگینی میان 2 کشور قطر و اماراتمتحدهعربی در گرفت که در نهایت کشور اماراتمتحدهعربی بهعنوان عضوی از گروه کشورهای غرب آسیا موفق به جلب حمایت کشورهای عضو شد و این میزبانی را برعهده گرفت.
در سال گذشته، نوبت منطقه افریقا بود و مصر موفق به میزبانی شد. بنابراین، از آنجایی که باید میزبانی این اجلاس در گردش بین مناطق مختلف کره زمین باشد، انتخاب کشورها اجتنابناپذیر و ممکن است در پارهای از مواقع، این اجلاس در کشورهایی برگزار شود که وابستگی اقتصادی به سوختهای فسیلی هم داشته باشند. بنابراین، قضاوت در اینباره بنای علمی ندارد و نمیتوان نقد جدی را در این زمینه لحاظ کرد؛ چراکه طبق برنامهریزی مدون قرار است سال آینده در بین کشورهای اروپایشرقی کشور آذربایجان میزبانی ۲۹ COP را برعهده بگیرد. سال آینده در آذربایجان و بعد در برزیل و استرالیا برگزار شود. بنابراین طبق برنامهریزی سازمان ملل، هر کشور طبق نوبت منطقه خود، میتواند عهدهدار میزبانی اجلاس سالانه بینالمللی تغییر اقلیم باشد.
ارزیابی شما از عملکرد چندساله کشورهای صادرکننده نفت که رویکردهای کاهش انتشار کربن و زیستمحیطی بسیاری را در پیش گرفتهاند، چیست؟
باتوجه به تصمیمات و عملکرد جامعه جهانی در پاسخ به گرمایش جهانی، نیاز به گذار بهسمت اقتصاد کمکربن احساس شد و این یک واقعیت است. براساس این تصمیمات، عملکرد کشورها بهمنظور کاهش میزان انتشار کربن ارزیابی خواهد شد. تمامی کشورهای جهان باید مشتقات هیدروکربنها را در مصرف انرژی تا سال ۲۰۵۰ یعنی نیمه قرن حاضر تا حدی کاهش دهند که به نقطه خالص صفر انتشار کربن برسند؛ به این معنا که هر مقدار که انتشار کربن دارند، معادل همان میزان انتشار، بتوانند کربن جذب کنند. اغلب کشورها قبول کردند که چنین اهدافی را دنبال کنند. بنابراین، برای کشورهایی که دارای منابع سرشار طبیعی از سوختهای فسیلی هستند، بهطبع روزنه بهرهمندی از منابع اقتصادی این نوع سوختها در عرصه بینالمللی رو به بسته شدن است. بهعبارتدیگر، این روزنه بهتدریج کوچک و کوچکتر میشود و تا جایی که تغییرات اقلیمی بهاجبار باعث توقف روند فزاینده تولید سوختهای فسیلی خواهد شد. اغلب کشورهای صادرکننده نفت و گاز طبیعی اعم از توسعهیافته و در حال توسعه تا جایی که فرصت دارند در راستای کسب منفعت بیشتر برای سرمایهگذاری مبنی بر همسو شدن با جهان در آغاز یک مسابقه هستند. بنابراین، تمام کشورها اعم از امریکایی، اروپایی، خاوردور و افریقایی تلاش میکنند تا پیش از بسته شدن این روزنه، از این فرصت بهنفع توسعه و اقتصاد خود استفاده کنند. در کل، بسیاری از کشورها ذاتا حرکت بسیطی را در راستای تغییر انتشار گازهای گلخانهای خود انجام میدهند و در تلاش برای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم هستند. همه کشورها توسعه اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی خود را بر منافع ملی و امنیت ملی خود گره زدهاند و تامین انرژی، مهمترین گره است. واضح است که فرآیند تامین انرژی تنها منوط به استفاده از سوختهای فسیلی نمیشود و شامل تمامی نمودهای انرژی از جمله زیستتوده، تجدیدپذیر و منابع برقابی را هم در بر میگیرد. امروز نگاه به این سمتوسو است که کشورها بهسمت تولید هیدروژن برای تامین انرژی نسلهای آینده بروند. کشورهایی نظیر امارات و عربستان هم در تلاش هستند که از این فرصت علاوه بر کسب درآمدهای بیشتر، همزمان برای سرمایهگذاری انرژیهای تجدیدپذیر استفاده کنند. بهعبارتروشنتر، تجارت یا صادرات نفت و فرآوردههای نفتی، موتور محرکه اقتصادی انتقال انرژی از سوختهای فسیلی بهسمت تجدیدپذیرها است. گفتنی است، همگی در تکاپو هستند برای افزایش سهم خود در پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر تامین منابع مالی کنند و از روزنههای موجود کشور خود، بهره کافی را ببرند.
اگر نگرش کاهش سوختهای فسیلی نبود، تقاضای نفت شاید تا سال ۲۰۴۰ یعنی تا ۱۶ سال آینده به حدود ۱۱۵ تا ۱۲۰ میلیون بشکه در روز میرسید، اما با برآوردهای موجود، تخمین زده شده است که میزان فروش نفت تا سال ۲۰۴۰ به ۱۰۵ میلیون بشکه در روز میرسد. یعنی همچنان این روزنه در جهان در حال بسته شدن است و هنوز کشورها بهعنوان فرصت طلایی در این سالها به آن نگاه میکنند که بتوانند به تامین منابع مالی با هدف توسعه زیرساختهای انرژیهای پاک بپردازند. تامین حداقلهای نیاز انرژی شهروندان، توسعه سیستمهای پاک برای تامین انرژی، توسعه پایدار و تامین منابع مالی برای سرمایهگذاری و توسعه اقتصاد کمکربن، اهداف مهم اغلب کشورها برای رسیدن به نقطه صفر خالص است. برخی کشورها در این زمینه بسیار فعال هستند؛ نظیر عربستان در غرب آسیا، همچنین قطر و اماراتمتحدهعربی که دقیقا بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان را چندی پیش تاسیس کردند. تمامی این پروژهها نشان میدهد این کارها نمایشی نیست و حاکی از برنامهریزی بزرگی برای عبور از وابستگی اقتصادی از نفت به انرژیهای تجدیدپذیر است.
ایران چگونه میتواند دنبالهرو این جریان باشد و ارزیابی شما از فعالیتهای ایران در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر چیست؟
متاسفانه برخی مسئولان در کشور یک تصور توهمآمیز جداگانهای را دنبال میکنند. ظرفیتهای لازم در کشور از نظر اداری و مذاکراتی برای دنبال کردن مذاکرات تغییرات اقلیمی در ابعاد بینالمللی وجود ندارد. گفتنی است، تغییرات اقلیمی دارای ابعاد هفده و هجدهگانهای است که متاسفانه در مقیاس اداری بالا، اشراف چندانی روی این ابعاد ندارند و هرساله این اجلاس در کشور متفاوت با نگاه جامعه جهانی دنبال میشود؛ بهویژه در ۶ یا ۷ سال گذشته، نقشآفرینی کارشناسان ایرانی در مذاکرات و مباحث آنگونه که باید و استعداد دارند، جایگاه مناسب خود را کشور پیدا نکرده است. بهعبارتدیگر، بهنوعی خودتحریمی را هم خودمان رقم زدهایم. بهعنوان یک کشور آسیبپذیر از پدیده گرمایش جهانی در آسیا میتوانیم یا میتوانستیم مطالبهگریهایی را از جامعه بینالملل داشته باشیم، اما شاید حاکمیت تصمیماتی گرفته که چندجانبه یا خردمندانهتر است.
در مجامع تخصصی سازمان ملل نظیر کاپها و کنوانسیونهای زیستمحیطی معمولا بسیار کمتر به مباحث سیاسی پرداخته میشود و بیشتر تمرکزها بر موضوعات تخصصیتر است. ایران میتوانست تاکنون تاثیرگذارتر عمل کند. بهعنوان یک ایرانی، خواهان این هستم که مقامات بلندمرتبه کشور نسبت به برنامههای مدنظر گرفتهشده، واکنش محسوس و تاثیرگذارتری نشان دهند و در نقش مطالبهگر حاضر شوند تا قربانی یکجانبه تحریمهای مالی و فناوریهای مرتبط به سازگار با تغییرات اقلیم نشویم.
تبعات خنثی بودن ایران در این اجلاسها چه مواردی را دربرخواهد گرفت؟
این مطالبهگری از جامعه جهانی باید بسیار برجسته و شفافتر میبود تا اینکه بخواهیم با سکوت کماثر منافع خود را تحتتاثیر قرار دهیم. این حقیقت وجود دارد که تصمیمات جامعه جهانی در بحث کاهش انتشار گازهای گلخانهای در انطباق و امتداد سیاستهای کلی نظام نیست و مسیر متفاوتی را شاید جامعه جهانی در پیش بگیرند، اما ایران در منطقهای شکننده بهلحاظ زیستمحیطی واقع شده و تحتتاثیر مستقیم تغییرات اقلیمی است. نشانهای که میتوان دید، این کمبود بارشها است. در شرایط فعلی، کمی بیش از 2 درجه افزایش سلسیوس را تجربه میکنیم. کمبود بارشها بهدنبال زنگهای خطری است که در تابستان امسال بهعنوان داغترین تابستان در نیمکره شمالی تجربه شد و اینها زنگهای خطر بسیار بلندی است که گوشهای شنوا باید بشنود و چشمهای بینا باید آن را ببیند. برای رفع آن الزامات متناسبی را در پیش بگیرد، بهعنوان یک کشور آسیبپذیر لازم است که حقوق پایه خود را از جامعه بینالملل مطالبه کنیم و این مطالبهگری باید در راستای حفظ امنیت غذایی و رفع تحریمهایی که به کل مردم ایران فشار وارد میکند، باشد. لازم است که یک رویکرد کاملا متفاوت در بحث تغییرات اقلیمی در پیش بگیریم. بیشک این میزان از مشارکت نمیتواند ما را به وقوع اهدافی نظیر حفاظت از محیطزیست، بهرهمندی از هوای پاک و آب کافی نزدیکتر کند.
بهنظر شما سازکارهایی نظیر مالیات کربن چقدر نقش جدی در عملکرد کشور دارد؟
مالیات بر کربن یقینا موضوعی است که صادرات کشور را اعم از صادرات محصولات مختلف بسیار تحتتاثیر قرار میدهد و باید بیشتر در این زمینهها فعال باشیم و چانهزنی را برای احقاق حقوق خود دنبال کنیم. بهزودی اتحادیه اروپا این مالیات را اعمال خواهد کرد و بهطورقطع منابع اقتصادی ما برای همان مقدار اندکی که در عرصه فعالیتهای اقتصادی کنونی توانستیم بهدست بیاوریم، بهتحلیل میرود. بیشک پنجره فرصتهای جمهوری اسلامی در حال حاضر برای اثرگذاری در عرصه بینالمللی مباحث تغییرات اقلیمی رو به بسته شدن و لازم است که از این فرصت بسیار اندک نهایت استفاده را ببریم. باتوجه به اینکه ایران یکی از کشورهایی است که بهعنوان قربانی تغییرات اقلیمی و پدیده گرمایش جهانی شناخته میشود، جامعه جهانی باید خسارت و بدهیهای خود را به ما بپردازد، این حق ما است.