صنعت زیر تیغ ناترازی
ناترازی شبکه بانکی، ناترازی بودجه دولت، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، ناترازی حوزه انرژی و ناترازی ارز بهعنوان 5 ناترازی اصلی در اقتصاد شناخته میشوند که هر یک به نوعی بر پویایی و رشد صنعت تاثیرگذارند.
ناترازی شبکه بانکی، با ایجاد محدودیت در دسترسی به منابع مالی، مانع از تامین سرمایهگذاریهای لازم برای پروژههای صنعتی میشود. این مسئله، بهویژه برای صنایع کوچک و متوسط که به منابع مالی نیاز دارند، بحرانیتر است. از سوی دیگر، ناترازی بودجه دولت به کاهش هزینههای عمومی و سرمایهگذاری در زیرساختها منجر میشود که این امر به نوبه خود بر توانایی صنایع در توسعه و رقابتپذیری تاثیر میگذارد. ناترازی صندوقهای بازنشستگی نیز به عدمثبات اقتصادی منجر میشود که میتواند به کاهش اعتماد سرمایهگذاران و کاهش تمایل آنها به سرمایهگذاری در بخش صنعت بینجامد. همچنین، ناترازی در حوزه انرژی، با افزایش هزینههای تولید و کاهش دسترسی به منابع انرژی پایدار، بهشدت بر عملکرد صنایع تاثیر میگذارد. در نهایت، ناترازی در حوزه ارز نیز موجب نوسانات شدید نرخ ارز و عدمپیشبینیپذیری هزینهها میشود که میتواند به کاهش صادرات و افزایش نرخ تمامشده محصولات منجر شود. بنابراین، برای رونق صنعت و تولید در کشور، ضروری است که راهکارهای مؤثری برای حل این ناترازیها اتخاذ و زمینههای رشد و توسعه اقتصادی فراهم شود. در این گزارش صمت درباره تاثیر ناترازی بر صنعت با کارشناسان این حوزه پرداختهایم که در ادامه میآید.
ابرچالش ناترازی پیامد خطاهای مدیریتی
احسان فدایی، کارشناس حوزه صنعت درباره تاثیر ناترازی بر صنعت به صمت اظهار کرد: مقوله اقتصاد و صنعت باید بهعنوان یک سیستم در نظر گرفته شوند. هرگونه تغییر یا ناترازی در یکی از بخشها میتواند دمینووار بهسرعت به سایر بخشها سرایت کند. در این حالت، هر اتفاقی که در یک حوزه رخ میدهد، اثرات خود را به سایر حوزهها منتقل میکند و تمامی ارکان اقتصاد را تحتتاثیر قرار میدهد. بهعنوان مثال، در صنعت لوازمخانگی، برای تولید هر محصول نیاز به هماهنگی میان چندین بخش وجود دارد. از جمله این بخشها میتوان به صنعت پتروشیمی، صنایع فولادی، ریختهگری، قالبسازی، فناوری اطلاعات و هایتک، لجستیک و توزیع اشاره کرد. هر یک از این بخشها نقش حیاتی در فرآیند تولید دارند هرگونه ناترازی در هر یک از آنها میتواند به تأخیر و افزایش هزینههای تولید منجر شود. برای مثال، اگر در صنعت فولاد ناترازی انرژی رخ دهد، این مشکل تنها محدود به صنعت فولاد نیست و تاثیر آن بر تامین ورق فولاد موردنیاز برای تولید لوازم خانگی مشهود خواهد بود. در نتیجه، تولیدکنندگان لوازم خانگی با مشکلاتی در تامین مواد اولیه مواجه خواهند شد و مجبورند زمان بیشتری را صرف تامین قطعات و مواد اولیه خطوط تولید کنند.
این موضوع به افزایش هزینههای سربار منجر میشود که نهایتا بر نرخ نهایی کالا تاثیر خواهد گذاشت. فدایی ادامه داد: افزایش نرخ نهایی کالا در شرایطی که قدرت خرید مردم کاهش یافته، میتواند منجر به رکود اقتصادی شود. این رکود نهتنها بر صنعت لوازم خانگی، بلکه بر تمامی بخشهای اقتصادی اثر خواهد گذاشت. بنابراین، ناترازیهای گوناگون را نمیتوان بهسادگی نادیده گرفت، زیرا تمامی بخشها با یکدیگر در ارتباطند و این ارتباطات میتواند منجر به تشدید مشکلات اقتصادی شود. در نهایت، ناترازیها در هر یک از صنایع نهتنها بر آن صنعت خاص تاثیر میگذارد، بلکه میتواند به سرعت به سایر بخشها سرایت کند و پیامدهای گستردهای را ایجاد کند. در این وضعیت، مدیریت درست و پیشبینی آثار بلندمدت تصمیمات اقتصادی و صنعتی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پیامدهای بیتوجهی به اصول اقتصاد
کارشناس حوزه صنعت افزود: ناترازیها ریشه در انتخابهای نادرست مدیریتی و بکارگیری افراد غیرمتخصص دارد. در سالهای گذشته، انتصابات بهجای آنکه براساس شایستگی و تخصص باشد، بیشتر بر مبنای روابط شخصی بود. این رویکرد در ابتدا بهدلیل وجود درآمدهای فراوان نفتی چندان خود را نشان نمیداد، اما با کاهش درآمدها این نارساییها به وضوح نمایان شدهاند. فردریک باستیا، اقتصاددان برجسته فرانسوی، در کتاب "اقتصاد آنچه دیده میشود و آنچه دیده نمیشود" در تمایز میان اقتصاددانان خوب و بد تأکید میکند که یک اقتصاددان باید توانایی پیشبینی آثار بلندمدت تصمیمات اقتصادی را داشته باشد. متأسفانه، بسیاری از مدیران ما در سالهای گذشته تنها به آثار کوتاهمدت تصمیمات خود توجه کرده و به پیامدهای بلندمدت آن بیتوجه بودهاند. مدیران ناآگاه با اتخاذ تصمیماتی برای جلب رضایت فوری مردم، فشار زیادی بر تولیدکنندگان وارد کردند. قیمتگذاری دستوری و ارائه یارانههای فراوان برای حاملهای انرژی، اگرچه در کوتاهمدت رضایت عمومی را جلب کرد، اما در بلندمدت منجر به کاهش انگیزه سرمایهگذاری در این بخش شد. این سیاستها باعث شد تولید انرژی برای سرمایهگذاران به صرفه نباشد. عدممدیریت درست مصرف انرژی و رها کردن بازار، شرایطی کنونی را ایجاد کرد. اگر افزایش نرخ حاملهای انرژی به صورت مرحلهای و با برنامهریزی انجام میشد، قطعا وضعیت کنونی متفاوت بود. درحالحاضر با انباشت مشکلات و ناترازیهای شدید، اصلاحات اقتصادی بهراحتی امکانپذیر نیست و هرگونه تغییر نیازمند هزینههای سنگینی است که هیچکس حاضر به پذیرش آن نیست.
وی به دلایل ایجاد ناترازیهای گوناگون در اقتصاد و صنعت اشاره کرد و گفت: ناترازی انرژی و سایر چالشها و ناترازیهای اقتصادی موجود نتیجه سالها بیتوجهی به اصول مدیریت و اقتصاد است. برای عبور از این وضعیت بحرانی، نیازمند یک بازنگری جدی در رویکردهای مدیریتی و اقتصادی هستیم تا بتوانیم به سمت یک آینده پایدار حرکت کنیم.
فدایی در ادامه اظهار کرد: در کنار قیمتگذاری دستوری، باید به شکلگیری گروههای ذینفع نیز توجه کرد. به عنوان مثال، زمانی که نرخ بنزین بهطور مصنوعی کاهش مییابد، تمایل به فعالیتهای اقتصادی خاصی افزایش مییابد. یکی از این فعالیتها، تاکسیهای اینترنتی است که بهدلیل هزینه پایین بنزین، افراد بیشتری به سمت آن روی میآورند. این شغل نهتنها مالیاتی ندارد، بلکه کنترل چندانی نیز روی آن نیست. در این شرایط، درآمد کسبشده به سرعت به جیب افراد میرود و این امر موجب جذب بیشتر افراد به این نوع فعالیتها میشود. علاوه بر این، یارانههایی که به انرژیها داده میشود، به صنایع خاصی اجازه میدهد از انرژی ارزان بهرهمند شوند. این صنایع و گروههای ذینفع بهراحتی از این شرایط سوءاستفاده کرده و در نتیجه، ناترازیهایی در اقتصاد ایجاد میشود. مدیریت نادرست باعث میشود قیمتگذاری واقعی به تأخیر بیفتد و مشکلات ساختاری در اقتصاد ادامه یابد. اگر بخواهیم ناترازیها را حل کنیم، یکی از مراحل ضروری، حذف قیمتگذاری دستوری است. اما این تغییر با چالشهای جدی مواجه خواهد بود. گروههای ذینفع، بزرگترین معترضان به هرگونه تغییر خواهند بود. آنها نهتنها در لایههای بالا، بلکه در میان توده مردم نیز میتوانند بهعنوان موانع جدی برای اصلاحات عمل کنند. این واقعیت نشان میدهد مدیریت نادرست و تصمیمات غیرکارشناسی، نهتنها به بحرانهای اقتصادی دامن میزند، بلکه موجب شکلگیری گروههای ذینفعی میشود که اصلاحات را دشوارتر میکنند.
راه را اشتباه رفتیم
کارشناس حوزه صنعت همچنین گفت: ایران بهعنوان یک کشور با ذخایر عظیم نفت و گاز، سالها درگیر اقتصاد نفتی بوده است. این وابستگی موجب شده مدیران و مسئولان در اتخاذ تصمیمات اقتصادی، به ناکارآمدیهای خود ادامه داده و آنها را با پولپاشیهای موقتی پوشش دهند. در واقع، این شیوه مدیریت، نهتنها مشکلات ساختاری را حل نکرده، بلکه به محبوبیت کاذب برای برخی از مسئولان منجر شده است. یکی از بزرگترین چالشها در این زمینه، عدمتوجه به تغییرات جهانی و ضرورت جایگزینی انرژیهای فسیلی با منابع پایدارتر است. در حالی که بسیاری از کشورها به سمت استفاده کمتر از انرژیهای فسیلی و توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر حرکت کردهاند، ایران هنوز بهدنبال توسعه نیروگاههای مبتنی بر سوختهای فسیلی است. این رویکرد منجر به افزایش آلودگی محیطزیست میشود، و خطرات جدی برای زیرساختهای کشور ایجاد میکند. بهعنوان مثال، اگر به جای تمرکز بر تولید برق از گاز طبیعی، سرمایهگذاری بیشتری روی توسعه نیروگاههای برقآبی و بادی انجام میشد، امروز با ناترازیهای جدی در تامین گاز و برق مواجه نمیشدیم. این ناترازی ناشی از تصمیمات اشتباه و عدمبرنامهریزی درست در مدیریت منابع انرژی است. همچنین، با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و قرارگیری در مناطق زلزلهخیز، وجود خطوط لوله گاز در این مناطق بدون توجه به خطرات احتمالی، نشاندهنده عدمبرنامهریزی دقیق و مدیریت اصولی است.
فدایی به پیامدهای تصمیمات اشتباه اشاره و خاطرنشان کرد: در نهایت، تصمیمات غیرکارشناسی و پوپولیستی، نهتنها به بحرانهای کنونی دامن زده، بلکه دود آن به چشم مردم رفته است. اگر مسئولان اقتصادی به جای انتخاب نخستین مسیر پیشروی خود، راهکارهای اصولی و مبتنی بر علم و تجربه را انتخاب میکردند، امروز کشور با چنین چالشهایی در زمینه تامین انرژی روبهرو نبود. بنابراین، نیازمند بازنگری جدی در سیاستها و رویکردهای اقتصادی هستیم تا بتوانیم به سمت یک آینده پایدار و کارآمد حرکت کنیم. در سالهای اخیر، ایران با بحرانهای جدی در تامین انرژی روبهرو شده است. در گذشته، قطع برق تنها محدود به تابستانها بود، اما اکنون این مشکل به زمستانها نیز سرایت کرده است. این وضعیت نشاندهنده ناکارآمدی در مدیریت منابع انرژی و ناترازیهای ساختاری است که به مرور زمان ایجادشدهاند. صنایع اکنون نهتنها در تابستان، بلکه در زمستان نیز مجبور به سازگاری با شرایط بحرانی هستند و این روند در آینده نزدیک میتواند به خاموشیهای سراسری منجر شود. این ناترازیها نتیجه سالها سیاستگذاری نادرست و پیروی از مدیریتهای پوپولیستی است که بحرانهایی را به وجود آوردهاند که دیگر امکان رفع آنها در کوتاهمدت وجود ندارد. این مشکلات نهتنها بر تولید و سود صنایع تاثیر میگذارد، بلکه زنجیرهای از معضلات اقتصادی را به همراه دارد. ناترازی انرژی و تعطیلیهای مداوم باعث میشود صنایع نتوانند به صورت پایدار فعالیت کنند. همچنین، با افزایش نرخ ارز و تحریمهای شدید، تولیدکنندگان تحت فشار بیشتری قرار میگیرند و بسیاری از آنها ناچار به خروج سرمایه از کشور میشوند. این روند به کاهش سرمایهگذاریهای جدید منجر میشود و شرایط را برای فعالیتهای دلالی و خدماتی تسهیل میکند.
مشکلات ساختاری است
فدایی در پایان به راهکارهای عبور از بحران ناترازی اشاره کرد و گفت: سیستم اقتصادی ایران سالهاست با مشکلات ساختاری مواجه است و مدیریت نادرست مانع از درمان ریشهای این مسائل شده است. نگاههای کوتاهمدت و بیتوجهی به اصلاحات اساسی باعث شده امروز به نقطهای بحرانی برسد. ناترازیهای اقتصادی در کشور ما به چالشهای جدی در صنعت و تولید منجر شده است. در این میان برخی رسانهها با ایجاد حاشیههایی، مانع از تصمیمگیریهای درست میشوند. برای مثال، قطع برق صنایع به جای خانگی، آسیبهای بیشتری به اقتصاد وارد میکند. در این شرایط، مدیرانی که عقلانیت را در تصمیمگیریها نادیده میگیرند، باید تغییر کنند. افزایش نرخ بنزین و دیگر محصولات بهطور طبیعی مردم را تحت فشار قرار میدهد، اما این واقعیت باید بهطور صادقانه با مردم در میان گذاشته شود. فرافکنی مشکلات به سمت مردم، تنها به بحرانها دامن میزند. در نهایت، برای حل این ناترازیها، نیاز به اصلاح سیاستها و شفافسازی در مدیریت داریم تا از اضمحلال بیشتر جلوگیری شود.
صنعت در بنبست ناترازی
از جمله مهمترین ناترازیهای تاثیرگذار بر بخش صنعت، ناترازی انرژی است. امید رضایی، کارشناس حوزه صنعت، ناترازی انرژی را چالش و دغدغه بزرگ صنعت کشور دانست و در ادامه به صمت گفت: با وجود ذخایر فراوان گاز طبیعی، مشکلات متعددی در زمینه تامین انرژی برای واحدهای تولیدی داریم. این مشکلات نهتنها روی اقتصاد کشور تاثیر میگذارد، بلکه به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نیز منجر میشود. متاسفانه برای چارهاندیشی در اینباره فرصتهای زیادی از دست رفته است و باید سالها قبل برای مقابله با این بحران، آماده میشدیم که نشدیم. در کشوری که از نظر ذخایر گازی دومین کشور جهان است هیچ بهانهای برای کمبود انرژی قابلقبول نیست.
سوءمدیریت بلای جان صنعت
رضایی به وضعیت واحدهای تولیدی در زمان کمبود انرژی اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات اصلی در مدیریت مصرف انرژی، عدماطلاعرسانی بهموقع به واحدهای تولیدی است. بسیاری از واحدهای صنعتی، بهویژه آنهایی که خارج از شهرکهای صنعتی فعالیت میکنند، از تغییرات در برنامه تامین برق و سوخت بیخبر هستند. البته موضوع صرفا اطلاعرسانی یا چگونگی آن نیست، موضوع مهم در این بحران، این است که این موضوع میتواند منجر به هدررفت منابع، هزینه نیروی انسانی، فروش از دسترفته، خواب تولید و افزایش هزینهها شود که کسی هم پاسخگو نیست
کارشناس حوزه صنعت ادامه داد: این مشکل زیربنایی است و متخصصان باید ایده عملیاتی و راهکار برای آن ارائه بدهند. چندین سال است این مشکل را داشتهایم و چندین سال هم فرصت بوده تا آن را حل کنیم، اما در نهایت فرصت را از دست دادهایم، آن هم در کشوری که ذخایر غنی انرژی چه به لحاظ گاز و چه نفت و مشتقات آن دارد. با این همه ذخایر، ناترازی برق و گاز در این شرایط علامت سوالهای زیادی دارد. نبود یک برنامهریزی بلندمدت و استراتژیک باعث شده وضعیت انرژی در کشور بهطور مداوم دچار نوسان شود. این نوسانات نهتنها بر صنایع تاثیر منفی دارد، بلکه باعث ایجاد عدماطمینان در سرمایهگذاریهای جدید نیز میشود.
رضایی در پایان گفت: تولید در طول سال همواره با بحران روبهرو است. سه ماه نخست با تعرفه و عوارض گمرکی دستانداز داریم، ارزبری و تخصیص ارز هم در همین سه ماه، تولید را دچار چالش میکند، هنوز از تعطیلی و مشکلات سه ماه اول خلاص نشدیم، میرسیم به تابستان و قطعی برق و در نهایت هم پاییز و زمستان را با قطعی برق و گاز روبهرو هستیم. بنابراین در همه جهات باید انقلاب صورت بگیرد تا صنعت و اقتصاد کشور بتواند از بحرانها و ناترازیهای همهجانبه عبور کند.
سخن پایانی
بنابراین گزارش عمده مشکل صنعت ما در مواجهه با ناترازیهای اقتصادی موجود به مدیریت اشتباه برمیگردد. شکی نیست که رفع این ناترازیها که در طول زمان ایجادشده زمانبر است، اما واقعیت این است که در همین شرایط بهمریخته و ناتراز هم باید بتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم تا آسیب کمتری به تولید و صنعت کشور وارد شود.