سـفرهـای نفـسگـیر
شاید بهتر باشد قصه را از جایی شروع کنیم که موجی از شکایتهای شهروندان مبنی بر خرابی پلهبرقیهای مترو در سطح شهر راه افتاد.
آقای شهردار خبرنگاران منتظر تور متروگردی هستند
شاید بهتر باشد قصه را از جایی شروع کنیم که موجی از شکایتهای شهروندان مبنی بر خرابی پلهبرقیهای مترو در سطح شهر راه افتاد. پس از این موج، آقای شهردار در واکنشی اعلام کرد: «اینکه گفته میشود همه یا بیشتر پلهبرقیهای مترو خراب است، گزاره غلطی است. من برای خبرنگاران تور برگزار میکنم تا بروند پلههای برقی را چک کنند.» همچنین چندی پیش مسعود درستی، مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو تهران و حومه گفت: درحالحاضر فقط یک پله برقی خاموش است و سایر پلهبرقیها فعال هستند. اگر خاموشی پلهبرقیها کمتر از ۲۴ ساعت طول بکشد، جزو آمار خرابی محسوب نمیشود، اما اگر پلهبرقی ۲۴ ساعت از مدار خارج شود، جزو آمار خرابیها است. با این اظهارات، بهنظر میرسد خط مترویی جداگانه برای مسئولان مربوطه وجود دارد که با خط مترو مورداستفاده شهروندان متفاوت است. اینجاست که میتوان خطاب به مسئولان گفت: «ما که رنگ این مترو همهچیزتمام را ندیدهایم؛ دستکم شما سری به مترو ما بزنید و ببینید اوضاع در چه حال است؟»
مترو پرحادثه
هر روز یک حادثه در مترو رخ میدهد. البته اجازه نمیدهند بخشی از این حوادث رسانهای شود و مردم از آن خبردار شوند؛ مگر آنکه این گوشیهای هوشمند کاری انجام دهند تا خبری به گوش عموم برسد. آن بخشی از اتفاقات هم که رسانهای میشود با وعده و تخیلات رفعورجوع میشود. یک روز قطار با در باز و نوار زردرنگ خطر حرکت میکند و روز دیگر از شلوغی قسمت خروجی سکو متوجه میشویم پلهبرقی خراب شده است. شاید این موارد از سادهترین مشکلاتی باشد که در روز با آن روبهرو میشویم. به مرداد ۱۴۰۱ برمیگردیم و بازخوانی حادثهای در مترو خط یک در ایستگاه دروازه دولت؛ ۸ مرداد مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور اعلام کرد حرکت ناگهانی و خلاف جهت پلهبرقی ایستگاه دروازه دولت حادثهآفرین شد که طی آن تعدادی از مسافران بهدلیل ازدحام و بههم خوردن تعادل یکی از مسافران و افتادن وی روی سایرین مصدوم و ۷ نفر راهی بیمارستان شدند، اما شرکت بهرهبرداری مترو تهران و حومه این خبر را که فیلمهای آن نیز منتشر شده و در فضای مجازی دست بهدست میشد، بهراحتی تکذیب کرد. این مورد را که باوجود فیلم و صحبتهای سخنگوی اورژانس کشور تکذیب شد، میتوان یکی از ضدونقیضهای تکراری عنوان کرد که البته قابلگذشت نیست.
در اتفاقی دیگر ۲۳ خرداد امسال، سرپرست اورژانس تهران از مصدومیت ۱۸ تن درپی ایجاد نقص فنی در یکی از پلههای برقی ایستگاه مترو شهید بهشتی خبر داد. البته جای امیدواری است که این بار خبر تکذیب نشد؛ شاید یکی از دلایل این موضوع تعداد بالای مصدومان باشد. انگار یک قانون درونمترویی وجود دارد که براساس آن اگر اتفاقی در مترو افتاد و بیش از ۱۰ نفر در آن آسیب دیدند آن را رسانهای میکنیم و تکذیبی در کار نیست، اما اگر تعداد مصدومان آن کمتر از ۱۰ نفر بود و خبری با عددی کمتر از این اعلام شد، هرچه که بود تکذیب! همچنین ۳۰خرداد در ایستگاه مترو امام خمینی(ره) ۴ شهروند در اثر سقوط از پله برقی مصدوم شدند.
این اتفاق را همه دیدند!
یک روز از حادثه سقوط مسافران از پله برقی ایستگاه شهید بهشتی گذشته و در انتظار قطار، روی سکو ایستادهام. دختر جوانی کنارم ایستاده و از فرصت نیامدن قطار استفاده میکند تا گپی کوتاه با بغلدستی خود بزند. میگوید: «دیروز اینجا بودی؟ دیدی چی شد؟ خدا به من رحم کرد؛ تا از پله اومدم پایین اینجوری شد.» خانم کناری که مشخص است حال خوشی برای همصحبتی ندارد، با لحنی حاکی از بیحوصلگی بیان میکند: «مگه بار اوله؟ هر روز یکی از پلهها خراب میشه! مگه از این اتفاقها کم دیدیم؟» دختر جوان با همان شور و شوق اول صبح خود حرفش را ادامه میدهد و میگوید: «اره بابا؛ هر روز که از خونه میام سرکار محاله تو راه یه پله برقی خراب روبهرو نشم...» این گپوگفت درباره خرابی پلهبرقیهای ایستگاههای مترو ادامه دارد تا قطار میرسد...
راستی! آقای زاکانی یادتان باشد قبل از برگزاری تور متروگردی خبرنگاران، بدهید حتما پلهبرقی ایستگاه بهشتی را تعمیر کنند. البته بد نیست از این دختر جوان هم بپرسید که چه ایستگاههایی در مسیر محل کار او است که مبادا در روز تور آن چیزی شود که نباید!
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
ایستگاه ارم سبز در مسیر رفتنن به سکوی کلاهدوز.
ازدحام جمعیت نشان میدهد یکی از پلهبرقیها خراب است. کمی نزدیک میشوم تا از این حس ششم اطمینان حاصل کنم. درست است؛ پلهبرقی ایستگاه ارم سبز خراب است. دختری که در ایستگاه بهشتی حرف میزد، درست میگفت؛ اصلا یک روز هم نیست که با یک پلهبرقی خراب مترو روبهرو نشویم. پیرمردی با یک کیف دستی بالای پلهبرقی ایستاده و انگار با خود کلنجار میرود که چگونه این پلهها را طی کند، اما هیچ کس در اطراف او کاری از دستش برنمیآید؛ نهایت کمک این است که کیفدستیاش را تا پایین پلهها برایش بیاورند که آنهم خیلی بعید است! هر فردی با قدم گذاشتن روی هر پلهای، غرغرکنان جملاتی را نثار میکند. اینجا صحبت از زمان است! در شهر زیرزمینی هزاران اتفاق رخ میدهد که یکی از آنها تاخیر قطار است و اگر زمان صرفشده برای پایین آمدن از تعداد بسیاری از پلهها با این تاخیر آمیخته شود، دیگر حساب همان مثل است که میگوید: «گل بود به سبزه نیز آراسته شد».
آقای زاکانی یادتان باشد قبل از برگزاری تور متروگردی خبرنگاران بدهید پلهبرقی ایستگاه ارم سبز را هم روغنکاری کنند. اصلا میخواهید این ایستگاه را برای لحظات پایانی تور بگذارید تا بتوانید بگویید: «وقت تنگ است؛ بازدید از این یکی را فاکتور میگیریم».
بازارچه به کار میآید
ورودی ایستگاه تئاتر شهر یکی از همان چند پلهبرقی معروف باز هم حاشیهساز شد. از دور میبینم عدهای به پلهبرقی که میرسند ناگهان مسیر خود را تغییر میدهند. آقایی با صدای بلند میگوید: «بیایید، بیایید درست شد.» بعد همه مردم به سمت پلهبرقی میروند که همین تازه شروع به کار کرده و کمی هم ریپ میزند. پس از مدت کوتاهی ناگهان دوباره با تکانی وحشتناک خاموش میشود. خانمی که روی پلههای پایینی ایستاده، در حال افتادن است که خانم دیگری او را نگه میدارد؛ اما دیگر پلهبرقی خاموش است و باید باز هم از پله عادی استفاده کرد.
آقای زاکانی یادتان باشد هنگام برگزاری تور متروگردی خبرنگاران سر آنها را به فروشندگان بازارچه این ایستگاه گرم کنید تا وضعیت پلهبرقیها را نبینند و برای حفظ سلامتی به همه توصیه کنید از پلههای عادی استفاده کنند.
جای خالیمانده پلهها!
ایستگاه شادمان پلهبرقی به سمت سکوی صادقیه از دور چشمک میزند. ورودی پلهبرقی با نوار زردرنگ خطر بسته شده و چند پله اول آن سر جایش نیست. باید همه پلهها را به سمت بالا پیاده طی کرد. باز جای خوشحالی است که تعداد پلهها کم است.
آقای زاکانی یادتان باشد قبل از برگزاری تور متروگردی خبرنگاران، بدهید حداقل پلههای برداشتهشده از پلهبرقی این ایستگاه را در جایش بگذارند تا حداقل ظاهر کار حفظ شود.
زانوها دوام نمیآورد
ایستگاه میرزای شیرازی پلهبرقی منتهی به در خروج. اینجا دیگر صحبت ۱۰، ۲۰ پله نیست؛ تعداد از دستمان در رفته است. در این ایستگاه که مسیر دائمی من است تنوعی در پلهبرقیهای خراب ایجاد میکنند و هر روز یکیشان خراب است. البته اغلب پلههای خروجی درگیر این چالش است و کارمندان هر چند روز یک بار با پلهبرقی خاموش در این ایستگاه مواجه میشوند و ناچارند با استفاده از پله معمولی از ایستگاه خارج شوند. درست در قسمتی که پلهها تمام میشود، شاهد توقف شهروندان و نفسگیری آنها برای ادامه راه هستیم. اگر از هدررفت زمان نیز بگذریم، فکر میکنم این شهر زیرزمینی حسابی بازار ارتوپدیها را سکه کند، چراکه ما مسافران هر روزه مترو دیگر زانویی برایمان نمیماند.
آقای زاکانی یادتان باشد قبل از برگزاری تور متروگردی خبرنگاران با چند دکتر ارتوپد خوب قرارداد ببندید تا کارتهای تخفیفی را در پایان این تور متروگردی به خبرنگاران بدهید؛ بلکه پلهبرقیهای خراب را نادیده بگیرند.
باز جای امید است
ایستگاه امام خمینی(ره) به سمت پایین؛ باز هم پلهبرقی خراب است. لازم است اینجا از آقای شهردار تشکر کنیم که در پلهبرقی مسیر ورود نقص ایجاد شده است. جمعیت بسیار زیاد است و باید برای پایین رفتن از پلهها مدتی را در پلهها توقف کرد. اینجا دیگر کمتر صدای غرزدنهای شهروندان به گوش میرسد. اصلا فکر میکنم اگر پلهبرقیهای ورودی به ایستگاه خراب باشد گلهگذاری نیز کمتر است. آقای زاکانی قبل از برگزاری تور متروگردی خبرنگاران حواستان به جهت پلهبرقیهای خراب باشد.
سخن پایانی
مسئولان گرامی! نقص فنی پلهبرقیهای مترو چیز پنهانشدنی نیست که بهراحتی آن را تکذیب میکنید. حادثهای که اخیرا رخ داد نیز مهری بر وجود این نقص بود. حال که شهردار محترم تهران پیشنهاد برگزاری تور متروگردی را به خبرنگاران میدهد، لازم دانستم قبل از برگزاری این تور بگویم من یک خبرنگارم که از قضا هر روز با مترو رفتوآمد دارم و هر آنچه در مترو بینقصی که از آن صحبت میکنید وجود دارد، درست برعکس آن در مترو ما شهروندان موجود است. پس از بیان تمام این موارد که تنها مشتی نمونه خروار بود، برویم سراغ اصل مطلب؛ آقای زاکانی تور متروگردی با خبرنگاران را چه زمانی شروع کنیم که شما هم سری به مترو ما بزنید؟ شاید این تور بهانهای شود تا ما هم برای مدتی طعم مترویی با پلهبرقیهای سالم را بچشیم.