-

نقش هوش سبز در سرمایه‌گذاری سبز (بخش نخست)

رضا پدیدار ـ عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران

نقش هوش سبز در سرمایه‌گذاری سبز (بخش نخست)

به‌خوبی می‌دانیم که هوش به‌عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین افراد جامعه موجب می‌شود، همواره موردتوجه بوده و به‌عنوان یک موضوع جدید می‌تواند مسیر رسیدن افراد به اهداف زیست‌محیطی را مهیا سازد. شاخصه‌های این هوش در اقصی نقاط دنیا موردتوجه و تعمق بسیاری قرار گرفته و موفق شده است که تنوع بنیادی در شناخت این مهم از قبیل جهت‌گیری پویا، پیگیری افکار نو محیط‌زیستی، عمل براساس پیش‌بینی آینده محیط‌زیست، آینده‌نگری زیست‌محیطی با افق زمانی بلندمدت و در نهایت تاکید بر نوآوری و خلاقیت محیط‌زیستی را فراهم‌سازی کند. در این ارتباط می‌توان از فعالیت‌های چندبعدی با خاصیت نیروافزایی و نیز منطق استدلالی و ترکیبی شرایط را فراهم کرد تا تاثیرپذیری استراتژی‌ها از محیط بیرونی را موردتوجه قرار داده و بتوان اقدامات اصلاحی پس از کنترل و تصمیم‌گیری هوشمندانه را به‌عنوان یک شاخصه مهم موردتوجه و عمل قرارداد.از نگاه دیگری نیز، می‌توان گفت که با ملاحظه آمار و ارقام زیست‌محیطی، بشر امروزی نیاز به یک بازتولید فرهنگی در تمام زمینه‌ها و نیز براساس شاخصه‌های روزآمد محیط‌زیستی دارد.

در این صورت و برای سنجش هوش زیست‌محیطی جامعه نباید هیچ‌گونه تفکیک عیانی میان افراد قائل شد. این هوش به بینش فرد، آموزش در خانواده و مهم‌تر از آن وجدان بیدار شخص در برابر انبوهی از مسائل محیط‌زیستی که هر روز مقابل او قد علم می‌کنند، بستگی دارد. البته توجه داشته باشیم که معیار برتری فرد برای درک بیشتر و داشتن هوش بالاتر زیست‌محیطی، تصمیم‌سازی او در تبدیل تهدیدها به فرصت و تبدیل ضعف‌ها به قوت‌ها در سطح جامعه فعالیتی یا در سطح ملی و حتی در سطح بین‌المللی و از همه مهم‌تر فضای شخصی و معنوی فرد از منظر محیط‌زیستی حائزاهمیت بوده است که نقش‌پذیری انسان را در این فرآیند پایدار می‌سازد. در این صورت، می‌توان این تفکر ارزشمند و هوش خدادادی و اکتسابی فرد را در 3 بخش زیر طبقه‌بندی کرد که برای هر یک مسیری سهل یا دشوار را متناسب با ویژگی‌های فردی، خانوادگی، شغلی و نیز اجتماعی را طراحی و پیاده‌سازی کرد. این 3 بخش عبارتند از:

الف - هوش عقلانی سبز ( IQ ) با نگاهی کلان

ب - هوش احساسی سبز ( EQ ) با رویکردی درونی

ج - هوش معنوی سبز ( SQ ) با تعمقی میدانی

در این رابطه و براساس مطالعات میدانی انجام‌گرفته، می‌توان گفت که بسیاری از سازمان‌ها، موسسات و ارگان‌های مختلف برای جذب کارکنان خود یا بررسی مجدد توانایی‌های افراد شاغل، از آزمون‌های هوش محیط‌زیستی به‌عنوان گزینه مکمل استفاده کرده و با بررسی و مطالعه نتایج به‌دست‌آمده، موفق شده‌اند که همکاران خود را از دیدگاه افکارسنجی نسبت به محیط اطراف به‌ویژه آینده محیط‌زیست از سطح محلی تا منطقه‌ای و سپس جهانی، ارزیابی و محدودیت‌های پیش‌آمده نسبت به توانایی‌های فردی، شغلی و گروهی را به‌دست آورند. در این صورت، می‌توان با بهره‌گیری از مکانیزم هوش سبز در فرآیند سرمایه‌گذاری سبز و به‌تعبیری دیگر کسب تجربیات دیگر کشورهای موفق جهان در مسیر سرمایه‌گذاری برای ‌گذار به اقتصاد سبز بهره گرفته تا با هدایت افکار و تجارب ملی و جهانی بتوان توسعه کشور را همزمان با کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و حفظ محیط‌زیست که همان هوش سبز است، فراهم‌سازی کرد. از طرفی، تاریخ هر کشور اساسا با توسعه معدود محصولاتی که قادر به تولید و صادرات آن است، شکل گرفته است. اقتصادهای موفق در شرق آسیا و اروپای‌شرقی با ارتقای حوزه‌های مزیت نسبی خود، از پوشاک گرفته تا محصولات الکترونیک، ماشین‌آلات و مواد شیمیایی، طی چند دهه رشد زیادی داشته‌ و خود را به صنایعی که از گذشته به ارث برده بودند، محدود نکرده‌اند. اگر بخواهید مشاغلی ایجاد کنید که درآمد بیشتری داشته باشید، باید با نقش‌پذیری سبز در فرآیند سرمایه‌گذاری سبز صنایع جدیدی را پیدا کنید تا در کنار درآمد بیشتر، صادرات رقابتی سبز هم داشته باشید. در این راستا، فناوری‌هایی که می‌توانند به اقتصاد جهانی کم‌کربن و رسیدن به تفکر سبز کمک کنند، باید دارای ویژگی‌ها و تنظیم‌گری خاصی برای رفع ابهامات موجود باشند و از مجموع فرصت‌ها و تهدیدها به سرفصل‌های تخصصی و موردنیاز جامعه دست یابند. در ادامه این یادداشت که فردا در همین ستون منتشر می‌شود، به موارد یادشده می‌پردازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین