-

فرش دستباف ایران نفس ندارد

منوچهر محمدشمیرانی-کارشناس ارتباطات

فرش دستباف ایران نفس ندارد

روزگاری بود که مردم ایران، گردشگران و حتی سازمان‌های مختلف جهانی، برای فرش دستباف ایرانی سر و دست می‌شکستند و برای‌شان، نوعی تفاخر و تشخص بود که روی دیوار محل کار یا بهترین قسمت خانه‌شان، یک فرش دستباف ایرانی خودنمایی کند،اما حدود 2 دهه است که مردم ایران، کمتر توان مالی خرید فرش دستباف را دارند و از سوی دیگر، صادرات فرش به خارج از کشور هم، با یک سقوط آزاد شدید، بیش از 2 میلیارد دلار در سال ۱۳۷۳ به ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار رسیده است؛ با این حساب می‌توان گفت که فرش ایران، از عرش افتاده و زمینگیر شده است. قالیبافان، گره بر باد می‌زنند و باتوجه به ادامه روند کم‌توجهی و عدم‌حمایت لازم از این صنعت ملی و قدیمی کشور، فقط باید گفت قالی ایران را به دار آویخته‌اند! اما کسی دلش نمی‌آید، مرگش را اعلام کند.

کپی از فرش ایران

فرش ایران با قدمتی دیرین، آوازه و شهرت زیادی در جهان دارد؛ به‌طوری‌که در بیشتر کشورها از چند دهه پیش، ایران و ایرانی را با چاه‌های نفت و فرش ایرانی می‌شناخته‌اند.فرش، از جمله کالاهای قدیمی است که با استفاده از دانش چند هزار ساله ایرانیان تولید می‌شود و امروزه هم، هنوز به‌اندازه‌ای موردتوجه است که برای تصاحب جایگاه فرش ایران، برخی کشورها مانند چین، پاکستان و هند ـ به‌دلیل ظرافت، زیبایی و منحصر به فرد بودن فرش دستباف ایران ـ با تغییری جزئی، از روی طرح‌ها و نقش‌های آن کپی می‌کنند و فرش‌هایی را با کیفیت پایین و نرخ ارزان، به‌نام فرش ایرانی، به مشتریان کشورهای مختلف می‌فروشند. البته، شاید کسی فکرش را هم نمی‌کرد، جایگاه فرش ایران ـ به‌عنوان مدعی نخستین و بهترین کشور دنیا در زمینه فرش ـ این چنین دچار ریزش شود و چنان، از بازارهای دنیا عقب بماند که کشورهای دیگر جرات کنند و به خود اجازه دهند از این سرمایه اصیل ایرانی و ثمره تلاش هنرمندان کشورمان، کپی‌برداری و به‌نام خود، راهی بازارهای جهانی کنند. فرش دستباف ایرانی، که به‌عنوان نماد کیفیت تولید ایران، در جهان شناخته می‌شود و هنر و فرهنگ ایران را به شهروندان سراسر جهان معرفی می‌کند، حال خوبی ندارد. در سال ۱۴۰۱، صادرات فرش دستباف به ۵۰.۷میلیون دلار رسید؛ رقمی که ۷۸ درصد کاهش نسبت به سال ۹۸ و نزدیک به ۹۸ درصد کاهش (البته با نرخ روز) نسبت به سال ۷۳ را نشان می‌دهد. از طرفی، بیشتر خانواده‌های ایرانی نیز در شرایط کنونی، توان مالی لازم برای خرید فرش دستباف را ندارند و کاهش شدید صادرات، شاید نقش مشت آخر بر پیکر نحیف فرش دستباف ایرانی را بازی کند. اما تراژدی، این است که اگر از سال ۷۳، که بیش از 2 میلیارد دلار (معادل ۴.۵ میلیارد دلار امروز)، حجم صادرات فرش بود، این روند به‌جای طی کردن مسیر نزولی، حتی به همان اندازه هم ثابت می‌ماند، صادرات فرش در سال گذشته، می‌بایست رقمی معادل دوسوم کل صادرات صنعتی کشور و ۱۳۰ درصد صادرات کشاورزی کشور می‌شد.در حالی که آمار نشان می‌دهد پس از سال ۷۴، صادرات فرش ایران به‌مدت ۱۰ سال، رقمی بالاتر از ۵۰۰ میلیون دلار را ثبت کرده است تا اینکه اعمال تحریم‌های سازمان متحد، یک شوک جدی به صادرات فرش ایران وارد کرد و پس از سال ۹۱، صادرات فرش رو به کاهش نهاد. گرچه برجام، کورسوی امیدی برای صادرکنندگان ایرانی فرش روشن کرد، اما این وضعیت دوامی نداشت و از سال ۹۸، میزان صادرات فرش، همواره کمتر از ۷۳ میلیون دلار بوده است؛ به‌یقین، این شرایط هیچ همخوانی با پیشینه غنی و قوی صنعت فرش ایران و ظرفیت‌های فرشبافان هنرمند ایرانی ندارد.

نگاهی به آمار بازار تجارت جهانی طی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۲، تاسف فراوانی را برای ما به‌دنبال دارد. این آمارها نشان می‌دهد در حالی که ایران در سال ۲۰۱۱، حدود ۲۵ درصد از عرضه فرش دستباف در بازارهای جهانی را به خود اختصاص داده بود، پس از گذشت 10 سال، در سال ۲۰۲۲ سهم ایران به ۷.۴ درصد کاهش پیدا کرده و سهم رقبای ایران از جمله هند، چین، نپال، پاکستان و مصر، هر سال رو به افزایش بوده است.

حمایت از تولید فرش

صنعت تولید فرش دستباف، یک صنعت ارزآور و صادرات‌محور است و خلاف بسیاری از صنایع دیگر، نیاز به سرمایه اولیه هنگفتی هم ندارد. گفته می‌شود ایجاد یک شغل در صنعت فرش، نزدیک به ۶ درصد ایجاد شغل در صنعت اتومبیل هزینه دارد و برای اشتغالزایی در صنعت فرش، نیاز به سرمایه‌گذاری وسیع دولتی هم نیست. به‌همین‌دلیل است که صنعت فرش ایران، در این سال‌ها با تکیه به خود و کمترین حمایت و سرمایه‌گذاری دولت، همیشه توانسته است یکی از ارکان اصلی صادرات غیرنفتی و ارزآور کشور باشد.صنعتی که به‌دلیل کوتاهی نهادهای دولتی، نبود افراد متخصص مرتبط با صنعت فرش در مراکز مربوطه، وجود سیستم دلالی پیچیده ـ که موجب افزایش نرخ فرش، تا چندین برابر می‌شود ـ به‌جایی رسیده که نه‌تنها، مقام اول بودن خود را از دست داده و در مقابل کشورهای رقیب، جا خالی کرده است، بلکه بسیاری از قالیبافان هم مجبور به تغییر شغل یا مهاجرت به کشورهای دیگر شده‌اند. از جمله دلایل عمده کاهش صادرات فرش دستباف ایران، می‌توان از دست رفتن حجم بالای فروش در بازارهای اروپا و امریکا به‌دلیل اعمال تحریم‌ها علیه ایران، عرضه فرش‌های ارزان و بی‌کیفیت چینی و هندی با نام فرش ایران، مشکلات انجام نقل و انتقال پول در بازارهای بین‌المللی، اجرای نادرست سیاست تعهد ارزی برای صادرکنندگان، تولید انبوه فرش ماشینی و... را نام برد. به هر حال، اگر می‌خواهیم سرنوشت فرش دستباف ایران، همچون خشکی دریاچه ارومیه نشود و باز هم، مردم با فرش ایرانی نقش خاطره بزنند و دوباره، رنگ‌های زنده و نقش‌های سرشار از ظرافت فرش ایران، همه‌جا حضور داشته باشد، لازم است علاوه بر حمایت‌های دولتی و ایجاد تسهیلات برای بافندگان و صادرکنندگان، فرش ایرانی را شناسنامه‌دار کنیم، یک برند قوی برایش ایجاد کنیم و با استفاده از هنرهایی مانند سینما، تلویزیون و رسانه‌های نوین، فرش ایران را همچون « قالیچه حضرت سلیمان » بر فراز جهان، به‌پرواز در آوریم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین