این راه یکطرفه نیست
براساس مطالعات انجامشده در سالهای گذشته، پیشبینی میشد که تا سال ۲۰۲۵، حدود ۲۴ درصد از سهم اقتصاد جهان به اقتصاد دیجیتال تعلق یابد، اما گزارشهای اخیر نشان میدهد که با همهگیری ویروس کرونا، رشد اقتصاد دیجیتال در جهان بیشتر از پیشبینیهای گذشته افزایش یافته و این پیشبینیها زودتر از قبل محقق شده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند دیر یا زود فعالیت در اقتصاد دیجیتال در سرنوشت هر کشوری نوشته شده است و گریزی از آن نیست. بنابراین، در گام نخست باید دریابیم که در کجای این حوزه ایستادهایم و سهم ایران از این افزایش به چه میزان است تا در زمینه اقتصاد دیجیتال دچار عقبماندگی نشویم. بهگفته مسئولان در وزارت ارتباطات، پیشبرد تحول دیجیتال، نیازمند تدوین یک برنامه جامع و یکپارچه است. در همین ارتباط، برنامه ملی توسعه هوشمصنوعی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تدوین شده است. علاوه بر این، باید الزاماتی نظیر توسعه متوازن زیرساختهای ارتباطی نوین و کاهش شکاف دیجیتالی در جوامع هم موردتوجه قرار گیرد تا زمینه برای کاهش نابرابری و افزایش عدالت در ارائه خدمات مختلف با بهرهگیری از ظرفیت فناوری اطلاعات فراهم شود. حال سوال این است که در تدوین این برنامه جامع، جایگاه ارتباط با سیستم فعال اقتصاد دیجیتال در جهان کجاست؟ آیا بهتنهایی و در قالب یک جزیره میتوان سخن از توسعه اقتصاد دیجیتال بهمیانآورد؟ صمت درصدد پاسخگویی به این پرسشها به چالشهای توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران پرداخته است.
اجباری به نام اقتصاد دیجیتال
علیرضا چابکرو، محقق و استاد دانشگاه: امروزه سونامی اطلاعات در دنیای دیجیتال، هر کشوری را مجبور به فعالیت در این بستر کرده است؛ بنابراین دیر یا زود کشورها باید میان اقتصاد سنتی و دیجیتال، تعاملی منطقی برقرار کنند تا به حفاظت از بقای خود، در تبادلات و عرصههای اقتصادی بپردازند؛ بنابراین، میان این دو باید همسازگاری دقیقی شکل بگیرد تا در نتیجه این همسازگاری، جهان بهسمت اقتصاد فولدیجیتالی شدن، میل پیدا کند؛ یعنی تمام تبادلات بر بستر سایبر انجام شود. اما باید بدانیم که این بهمعنای آن نیست که ارکان اقتصاد سنتی از بین برود یا روابط اقتصادی و دادوستدها منفعل شوند. در واقع، حرکت در مسیر اقتصاد دیجیتالی یعنی ایجاد یک همپوشانی که مولفههای فعال در هر دو نوع اقتصاد دیجیتالی و سنتی نقش مهمی دارند. تجربه این روند در اغلب کشورها اجتنابناپذیر است. ناگفته نماند که اقتصاد سایبری مقیاس وسیعتری نسبت به اقتصاد دیجیتال دارد و فرآیندهای دیجیتالی بهعنوان یک تکنیک در اقتصاد سایبری شناخته میشود. گفتنی است، اقتصاد جوامع بهآرامی در فضای سایبر هضم میشوند و این روند اجتنابناپذیر است. در واقع، میتوان گفت فعالیت در بستر اقتصاد دیجیتال در آیندهای نزدیک یک انتخاب نیست؛ بلکه اجبار است و در نهایت، از آن باید تبعیت کرد. در این مسیر، ایران یا هر کشور دیگری چند راهکار پیشرو دارد؛ نخست آنکه یا باید روش منفعلانهای را در پیش گیرد و منتظر تصمیمات قدرتها باشد یا باید نقش خودش را تعریف کند تا بتواند عملکرد موثری در اکوسیستم اقتصاد دیجیتال جهانی داشته باشد. اگر ایران نقش منفعلانه را در اقتصاد دیجیتال جهان برای خود برگزیند، سرورهای بزرگ فناوری اطلاعات که بهعنوان غولهای اقتصادی شناخته میشوند، کنترلکننده اصلی فعالیتهای اقتصادی خواهند بود. آنها نقش اقتصادی ایران را تعیین میکنند و ایران ملزم به همان روندی خواهد شد که برایش در نظر میگیرند. اما اگر ایران خواهان عملکرد موثر است، باید پلتفرم خود را ایجاد کند که قدرت رقابت با پلتفرمهای قوی دنیا را داشته باشد. همچنین، نیازمند یک اقتصاد پویا است تا بتواند در مسیر دیجیتالی شدن در مقیاسی وسیع گام بردارد. در این شرایط میتواند یکی از تعیینکنندههای اقتصاد سایبری جهان باشد.
رویایی که سالها میبینیم
اما بیش از هر چیز باید دید نقش ایران در اقتصاد دیجیتالی کجاست؛ سازگاری میان اقتصاد سنتی و سایبری همان مرحلهگذار اقتصاد کشور بهسوی فضای سایبر در مقیاسی وسیع است. بهمنظور دستیابی به این سازگاری، ابتدا باید زیرساختهای اقتصاد دیجیتال در کشور فراهم شود. در واقع، باید به آن قدرت بخشید و بعد در مسیر سودآوری قرار داد. همچنین، مقدار زیادی از ظرفیتهای مردمی و اقتصادی را متوجه این نوع از اقتصاد کنند که در این شرایط نیز اقتصاد کشور ارزشافزوده بالایی خواهد داشت که در نهایت منجر به افزایش قدرت آن میشود. حال سوال این است که آیا میتوان به چنین آرمانی در اقتصاد کشور دست یافت؟ واقعیت این است که اگر خواهان این هستیم که جزئی از اقتصاد دیجیتال در جهان شویم، باید با آنها تعامل داشته باشیم. در واقع، اگر میخواهیم جزو جامعه جهانی شویم، باید نقشآفرین باشیم. اگر بتوانیم بخشی از پازل بزرگ سایبری و اقتصاد دنیا شویم، میتوانیم حرفی برای گفتن در اقتصاد دیجیتال داشته باشیم.نقشآفرینی در اقتصاد جامعه جهانی رویایی زیباست، اما شدنی نیست؛ چراکه جنگ اقتصادی نسبت به گذشته که بیشتر بر سر نفت بود، این روزها بر سر صفر و یکهایی است که در فضای سایبر تعیینکننده نفوذ قدرتها هستند. یعنی قدرتها از خواهران نفتی به خواهران اطلاعاتی آینده تبدیل شدند. بنابراین، مسیر آسانی برای کشورها در راستای قدرتنمایی اقتصادی وجود ندارد.
حال برای تعامل با جامعه جهانی، نخستین مولفه استقلال اقتصادی است که باید به سطحی قابلقبول برسد. در واقع، ابتدا باید اقتصاد سنتی را پویا و فعال کنیم تا در نهایت، به اقتصاد دیجیتال برسیم. برای مثال، در بحث انرژی نباید فقط متکی به نفت باشیم و میتوانیم از دیگر دادههای انرژی در کشور نظیر انرژی خورشیدی و بادی نیز استفاده کنیم. اینجاست که میتوانیم صحبت از استقلال اقتصادی به میان آوریم یا اینکه نباید اصلیترین درآمد کشور از راه خامفروشی باشد. بیشک سرمایهگذاری روی دانشافزایی یکی از راههای استقلال اقتصادی است که میتوان مانور زیادی روی آن داد. در این شرایط، فضای سایبری مجبور است که این اقتصاد را در خود بگنجاند و با آن همسو شود، چراکه منبع ثروت بهحساب میآییم. در این مرحله، لازم است ابزار دوم را استفاده کنیم. باید در این مرحله قدرت و ظرفیت خود را در فضای سایبری تعیین کنیم. در این شرایط است که کمپانیهای بزرگ سایبری مجبور هستند که ظرفیت، توان و نقشآفرینی ایران را ببینند.
تنها سرعت اینترنت ملاک نیست
بهاعتقادمن، درحالحاضر ۲ الی ۳ اشتباه استراتژیک در ورود به اقتصاد دیجیتال در کشور رخ داده است؛ نخست اینکه بسیاری از نخبگان فکر میکنند که داشتن سرعت انتقال یعنی ورود به دنیای سایبری. اما باید بدانند که اینگونه نیست و باید دنیای سایبر را یک مجموعه منسجم منتظم ببینیم. برای مثال، وقتی نمیتوانیم کارمندان ادارات را مجبور به استفاده از فضای سایبری در قالب درست و بهینه کنیم، چگونه میتوانیم از سرعت بالای اینترنت نهایت استفاده را ببریم. بهعبارتروشنتر، هر تولیداتی که از دانشبنیانها روانه بازار میشود؛ باید دید در کجا میتوانند مورداستفاده قرار بگیرند، در واقع باید مجموعه دولت و ادارات به فضای سایبری مرتبط شوند.
دوم اینکه تا در تراز اقتصادی مشخص قرار نگیریم، نمیتوانیم وارد فضای سایبر و به مدد آن وارد جامعه جهانی شویم. بنابراین سرمایهگذاری روی برخی مولفههای اقتصاد که برای مردم تعریف نشده، روندی منطقی است. اقتصاد سایبری مانند یک چرخه است و باید تمام ارکان آن چرخه را در اختیار داشته باشیم.
شمشیر دولبه شبکه جهانی
نیما امیرشکاری، مدیر گروه بانکداری الکترونیک پژوهشکده پولی و بانکی: اگر بخواهیم اقتصاد را برپایه فناوری اطلاعات در کشور توسعه دهیم، نیازمند یکسری الزامات اولیه از جمله پهنای باند، سرعت اینترنت، زیرساختهای مربوط به اینترنت اشیا و فناوریهای بسیار پیشرفته هستیم. حال کشورهایی که میخواهند بهنوعی تمامیت یک فناوری در خدمت حاکمیت باشد، بسان یک شمشیر دولبه عمل میکنند. یعنی اینکه هرکدام از این فناوریها هم میتواند مفید واقع شود و مقاصد حاکمیت را پیش ببرد و از طرف دیگر هم، ممکن است برخی از خط قرمزهای حاکمیت را هم تحتتاثیر قرار دهد و آنها را نسبت به ورود تکنولوژی به بدنه حکومت نگران و هراسان کند. بههمیندلیل، در این کشورها سرعت رشد کاربردهای فناوری اطلاعات کند است.
اقتصاد بیمار و دیجیتالی شدنش
تاکنون شاهد شعارسازیهای زیادی در کشور بودهایم؛ گواه دقیق این گزاره تاریخ است. بسیاری از مسئولان درباره توسعه اقتصاد دیجیتال از افعال معکوس استفاده و بیشتر شعارسازی میکنند، اما دقیقا خلاف آن عمل میکنند. بیشک دیجیتالی شدن اقتصاد کشور هم، از همان جنس شعارهایی است که در این برهه تاریخ کشور تکرار میشود. اما واقعیت امر آن است که بیشتر از این هدف دور میشویم تا اینکه به آن نزدیک شویم. در واقع، هم از واژه اقتصاد بهمعنای واقعی فاصله گرفتهایم و هم از فرآیندهای دیجیتالی فاصله زیادی داریم. بنابراین، چگونه میتوان از اقتصاد دیجیتال حرفی بهمیان آورد! میزان تولید ناخالص ملی در سالهای اخیر، خبر از اقتصادی بیمار میدهد؛ همچنین سرعت اینترنت و فیلترینگهای اخیر هم نشان از وضعیت اسفبار فرآیندهای دیجیتالی در کشور میدهند، بنابراین توسعه اقتصاد دیجیتالی چیزی جز شعار نیست.
نباید اقتصاد دیجیتال کشور را به پلتفرمهای امریکایی تقلیل دهیم. تا زمانی که چنین دیدگاهی در نگرش مسئولان وجود داشته باشد، صحبت از اقتصاد دیجیتال راه به جایی نمیبرد. با این اظهارات، بهنظر میرسد برخی درکی از اقتصاد در دنیای مجازی و اقتصاد دیجیتالی ندارند، چراکه این اقتصاد مبتنی بر مقیاس است و هیچگاه یک کشور با جمعیت چند ده میلیونی بهتنهایی نمیتواند اقتصاد دیجیتالی را در بطن کسبوکارش توسعه دهد. یعنی بدون استفاده از امکانات جهانی و بدون ارتباط با کشورهای پیشرو در این زمینه، صحبت از اقتصاد دیجیتال بیمعنی است. پلتفرمهای اجتماعی که بستر و اساس کسبوکارهای مجازی هستند، در مقیاس چند صد میلیونی توجیه اقتصادی پیدا میکنند. اقتصاد دیجیتال در واقع بهقدری اکوسیستم وسیعی دارد که یک کشور بدون ارتباطات و همسویی با جهان، نمیتواند به توسعه آن بپردازد. بههمیندلیل است که هیچیک از پلتفرمهای داخلی از منظر سودآوری حائزاهمیت نیستند و آن میزان سودی که باید در چرخه اقتصادی آنها در جریان باشد، دیده نمیشود. بیشک افزایش کاربر در پلتفرمهای داخلی، تنها و تنها حاصل فیلترینگ گسترده در کشور است و اگر پلتفرمهایی نظیر تلگرام، واتساپ و اینستاگرام فیلتر نمیشدند، پلتفرمهای داخلی این میزان کاربر را هم نداشتند.
توان فنی تولید آزمایشگاهی یک پلتفرم با زیرساخت قوی را که بتواند پوششدهی بالایی داشته باشد، داریم، اما توان فنی تولید انبوه را نداریم. این ۲ مولفه فرق زیادی با یکدیگر دارند؛ در دانشگاههای کشور افراد نخبه داریم و میتوانند فناوریهای روز را پیادهسازی کنند، اما وقتی صحبت از تولید انبوه و توان صنعتی میشود، نخستین مولفه مهم، مدیریت و بعد اقتصاد پویا است که در هر دو ضعف جدی در کشور مشاهده میشود.
سخن پایانی
افزایش سهم اقتصاد دیجیتال در تولید ناخالص ملی هدفی است که تمام کشورها بهدنبال آن هستند. تلاشهای انجامگرفته برای رشد اقتصاد دیجیتال باعث شده تا حوزههای مختلف اقتصادی، که برپایه فناوری بنا شده است، پیشرفت قابلتوجهی داشته باشند. تبلیغات دیجیتال یکی از همین حوزهها است که طبق گزارش اقتصاد دیجیتال آنکتاد در سال ۲۰۱۰، از کل درآمد تبلیغاتی در جهان، تنها ۱۵ درصد سهم داشت؛ اما در سال ۲۰۱۷، مبلغ تبلیغات اینترنتی در دنیا به ۲۰۰ میلیارد دلار و سهم این شیوه از تبلیغات از کل تبلیغات جهانی به ۳۸ درصد رسید و بدینترتیب، با پیشی گرفتن از تبلیغات تلویزیونی، بیشترین سهم از درآمدهای تبلیغاتی را از آن خود کرد. باتوجه به اینکه ایران نیز برنامه توسعه و گسترش اقتصاد دیجیتال را در نظر دارد، اقدامات جدی در این حوزه ضروری بهنظر میرسد.