-
یک پژوهشگر حوزه آب در گفت‌وگوی با صمت مطرح کرد

انتقال جمعیت پذیرفتنی‌تر از انتقال آب

مرضیه توکل: چند سالی است که کمبود آب دامن کشور را گرفته و با تداوم خشکسالی، این معضل در مناطق دور از آب، می‌رود که به بحران تبدیل شود؛ کما اینکه در برخی مناطق شده است. بر همین مبنا سیاست‌گذاران گرچه خیلی دیر، اما به فکر تمهید روش‌هایی برای تامین آب افتاده‌اند. در میان این روش‌ها، یک ایده بیش از بقیه ایده‌ها اذهان را به خود مشغول می‌کند و آن هم انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر است؛ راهی که موافقان و مخالفان خود را دارد. مطلب پیش‌رو نگاهی است به این ایده و میزان کارآمدی آن در رفع مشکل.

انتقال جمعیت پذیرفتنی‌تر از انتقال آب

انتقال آب خلیج‌فارس به تهران؟!

همین چند روز پیش نماینده رئیس‌جمهور در هماهنگی اجرای سیاست‌های کلی توسعه دریامحور با اشاره به وضعیت بحرانی منابع آب پایتخت، اعلام کرد: پروژه عظیم انتقال آب خلیج‌فارس به تهران با طول هزار کیلومتر، به‌دست متخصصان داخلی تکمیل شده و در حال حاضر تنها منبع مطمئن تامین آب برای تهران به‌شمار  می‌آید.

علی عبدالعلی‌زاده اظهار کرد: انتقال پایتخت از دستور کار خارج شده و تصمیم قطعی بر آن است که چالش آب و مسائل زیست‌محیطی پایتخت از طریق فناوری‌های نوین و مدیریت علمی منابع در همان تهران برطرف شود.

عبدالعلی‌زاده بحران آب را نه‌تنها در ایران بلکه در کشور‌های منطقه نیز جدی دانست و تاکید کرد: باتوجه به تغییر اقلیم و کاهش منابع آب شیرین، توسعه فناوری‌های آب‌شیرین‌کن و بهره‌برداری از آب‌های شور به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. 

گرچه در ادامه دبیرخانه شورای هماهنگی اقتصاد دریامحور این خبر را تکذیب کرد و آن را در حد یک پیشنهاد مطالعاتی دانست، اما آیا اصلا طرح انتقال آب، طرحی کارآمد در رفع بحران کم‌آبی است؟ این پرسشی است که کارشناسان در پاسخ به آن چندان هم‌نظر نیستند؛ به‌گونه‌ای که برخی این روش را مطلوب ارزیابی می‌کنند و در مقابل برخی بر این باورند که انتقال آب از بستری گرچه در بخش تامین آب کمک‌رسان خواهد بود، اما با ایجاد تخریب محیط‌زیستی در حوزه‌هایی دیگر هزینه می‌آفریند. 

محسن موسوی خوانساری از جمله پژوهشگرانی است که معتقد است انتقال آب راهکاری مطلوب برای کاهش تنش‌های آبی موجود نیست و بهتر است سیاست‌گذاران با توسعه شهرهای واقع در کرانه‌های آبی تمرکز جمعیت در مناطق کم‌آب را کاهش دهند. 

آنچه در ادمه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی صمت با این پژوهشگر حوزه آب درباره کارآمدی طرح انتقال آب در رفع بحران‌های آبی است. 

به‌عنوان سوال نخست؛ به‌تازگی اظهاراتی مبنی بر اجرای طرح انتقال آب خلیج‌فارس به تهران به‌منظور کاهش بحران آبی تهران مطرح شده است. آیا چنین راهکارهایی را می‌توان کارآمد و منطقی دانست؟

من معتقدم اجرای طرح انتقال آب بین‌حوضه‌ای به‌سادگی آنچه مطرح می‌شود، نیست و الزاماتی را می‌طلبد که ممکن است با بررسی هزینه-فایده آن در نهایت به این نتیجه برسیم که اجرا نشدن آن بهتر از اجرا شدن است. در همین مورد انتقال آب خلیج فارس به تهران واقعیت این است که هزینه اجرا بسیار بالاست و همین امر سبب می‌شود پروژه از حیز انتفاع خارج شود. براساس پژوهش‌های انجام‌شده شیرین‌سازی و انتقال هر مترمکعب آب از خلیج فارس به تهران حدود ۵ دلار خواهد بود. این هزینه از کجا تامین خواهد شد؟ همین حالا دولت در تامین هزینه شیرین‌سازی آب مصرفی شهرهای ساحلی جنوب مانده است، زیرا اکنون آب در شهرهای جنوبی با یارانه زیاد به مصرف‌کنندگان می‌‌رسد؛ یعنی مشترکان نرخ ناچیزی را پرداخت می‌کنند و مابه‌التفاوت نرخ پرداختی مصرف‌کننده با هزینه تمام‌شده به‌اضافه سود، ازسوی دولت به شرکت‌های آب شیرین‌کن پرداخت می‌شود. به‌عبارت شفاف‌تر اکنون دولت با تخصیص اعتباری مشخص در بودجه سالانه، آب را خریداری می‌کند و با قیمتی بسیار کمتر در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌دهد که این فشاری است به بودجه سالانه. آیا منطقی است دولت با تعریف طرحی جدید در حوزه انتقال آب این هزینه را برای خود و متعاقب آن مردم افزایش دهد؟ 

چالش دیگر در چنین پروژه‌ای مربوط به تامین برق است. شیرین‌سازی و انتقال هر مترمکعب آب نیازمند حدود ۳۰ کیلووات ساعت برق است. آیا اکنون شرایط به‌گونه‌ای هست که بتوانیم این برق را به‌راحتی تامین کنیم؟  

حتی به‌فرض پذیرش هزینه‌های طرح انتقال آب، می‌توان گفت این راهکار کارساز است و می‌تواند مشکلات را برطرف کند؟ 

ببینید ما زمانی که آب خلیج‌فارس را به اصفهان و خراسان رساندیم، این توقع را ایجاد کردیم که از این راهکار برای رفع کم‌آبی دیگر استان‌ها هم استفاده شود. واقعیت این است که فلات مرکزی ایران تشنه است و من معتقدم اگر آب جنوب را به تهران برسانیم، در ادامه دیگر استان‌ها از قزوین و سمنان و قم و... هم برای رفع تشنگی‌شان خواستار اجرای چنین طرحی خواهند بود. بر این مبنا نمی‌توانیم این راهکار را منطقی بدانیم.

پس به‌اعتقاد شما راهکار چیست؟ جمعیت کثیری از کشور در این مناطق ساکن هستند و به‌طور قطع تامین آب برای آنها الزامی است که گریزی از آن نیست. 

راهکار این نیست که آب را برای مصرف این جمعیت منتقل کنیم؛ راهکار این است که با توسعه مناطق اطراف آب، به‌ویژه همان‌طور که رئیس‌جمهوری اشاره کرده‌اند «سواحل مکران» مردم را به این مناطق ببریم و از بارگذاری‌هایی که پیش از این در این مناطق انجام شده، بکاهیم. 

علاوه بر هزینه و چالش تامین انرژی، چه مسائل دیگری از جذابیت ایده انتقال آب بین‌حوضه‌ای کم می‌کند؟

مسئله مهم دیگر مربوط به ملاحظات محیط‌زیستی است. هر خط لوله ظرفیت انتقال ۱۰۰ میلیون مترمکعب آب را دارد و اگر قرار باشد یک میلیون مترمکعب آب برای تامین نیاز مثلا ۱۰ شهر انتقال دهیم، باید ۱۰ خط لوله در مسیرهایی که حتی به هزار کیلومتر نیز می‌رسد تعبیه کنیم. این لوله‌گذاری‌ها خود مولد آسیب‌های محیط‌زیستی هستند. در این موضوع باید این مسئله را نیز در نظر بگیریم که این خطوط انتقال تنها دارای یک مبدأ و یک مقصد نیستند و به‌طورحتم طی مسیر به‌خواست شهرهای اطراف دارای انشعاباتی می‌شوند که این یعنی گستره وسیعی از اراضی کشور تحت عملیات لوله‌گذاری قرار می‌گیرد؛ ضمن آنکه باید در نظر داشته باشیم که این خطوط بعد از حدود ۱۰ تا۲۰ سال نیاز به تغییر خواهند داشت و این جایگزینی‌ها نیز خود تخریب‌های دیگری به‌دنبال دارد.

فارغ از مطلوبیت یا عدم مطلوبیت ایده کلی انتقال آب، با مطرح شدن طرح‌هایی چون انتقال آب از جنوب برای تامین آب تهران، شاید در نگاه نخست این‌ سوال ایجاد شود که چرا از ظرفیت خزر برای چنین هدفی استفاده نشده است؛ در حالی که مسافت کمتری میان تهران و خزر نسبت به تهران و دریای عمان وجود دارد؟ آیا می‌توان این مسئله را به ملاحظات محیط‌زیستی و حجم آب این دریا نسبت داد؟

انتقال آب از خزر ایده‌ای نیست که به آن فکر نشده باشد و پیش از این نیز مباحثی در این باره مطرح بوده که رد شده است؛ اما دلیل رد شدن این طرح ربطی به حجم آب این دریاچه ندارد، زیرا در این انتقال میزان برداشت آب به حدی نیست که تاثیر چشمگیری بر حجم آب این دریاچه بگذارد؛ ضمن آنکه شوری آب این دریاچه یک‌سوم آب عمان است و همین مسئله سبب کاهش هزینه شیرین‌سازی می‌شود. یعنی به‌لحاظ اقتصادی انتقال آب از خزر به تهران منطقی‌تر از انتقال آب جنوب به پایتخت است، اما مسئله اصلی این است که خطوط انتقال آب خزر برای رسیدن به تهران باید از جنگل‌های هیرکانی عبور کند که مستلزم قطع درختان زیادی است؛ اقدامی که به هیچ وجه برای جنگلی ثبت جهانی شده پذیرفتنی نیست. 

یکی از انتقادات مطرح در بحث استفاده از آب دریاها مربوط به عوارض شیرین‌سازی آن است؛ به‌اعتقاد شما فراگیری ایده انتقال آب عمان به دیگر شهرهای کشور در پسکرانه‌های شمالی و حتی آب‌ها و اکوسیستم این دریا مشکل ایجاد نمی‌کند؟ 

این مشکل چندان جدی نیست، زیرا شورابه‌های ناشی از شیرین‌سازی به‌طور معمول در چند کیلومتری دریا پخش می‌شود و کشورهای زیادی در منطقه در حال اجرای این روش هستند و مشکل چندانی از این محل ایجاد نشده است. البته از آنجایی که بیش از ۷۰ درصد آب‌شیرین‌کن‌های دنیا در منطقه خلیج‌فارس مستقر هستند، به‌واسطه بسته بودن خلیج‌فارس، شوری آب این منطقه از استاندارد ۳۷ هزار ای‌سی به ۴۰ هزار رسیده و مشکلات اکوسیستمی در آن به‌وجود آمده، اما در عمان این مشکل وجود ندارد و اگر به‌لحاظ اقتصادی برقراری خط لوله منطقی باشد، می‌توان گفت اجرای آن مطلوب است، اما در ابتدای مطلب توضیح داده شده که هزینه این کار کم نیست. 

سخن پایانی

ایده‌هایی چون انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق تشنه گرچه در نگاه نخست پذیرفتنی و جذاب به‌نظر می‌رسد، اما واقعیت این است که این طرح‌ها خالی از عوارض هم نیستند؛ عوارض‌هایی که اگر در بخش هزینه‌ای از سر اجبار نادیده گرفته شود، در بخش محیط‌زیستی و ضرورت حفظ اکوسیستم چندان پذیرفتنی نیست؛ بر این مبنا بهتر آن است که سیاست‌گذاران به‌جای انتقال آب به مناطق تشنه، تمرکز جمعیت در این مناطق را کاهش دهند و بارگذاری جمعیت را در مناطق اطراف دریاها با توسعه زیرساخت‌های زیستی بیشتر کنند. 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین