تجویز یک نسخه جدید از سوی پزشکیان
اکوسیستم دانشبنیان در 3 سال گذشته دستکم در شعارهای سال نقش پررنگتری ایفا کرد و در همین بازه زمانی، رشد کمی بسیاری را هم شاهد بودیم، اما بهگفته بسیاری از متخصصان و کارشناسان در این عرصه، چالشهایی که سدراه توسعه اکوسیستم فناوری بودند، همچنان سر جای خود باقی هستند و باوجود تصویب قانون جهش دانشبنیان و در مجلس شورای اسلامی دانشبنیانها با معضلاتی چون نقدینگی و نبود بازار و رقابتهای ناعادلانه با واردات درگیر هستند. حال با انتخاب رئیس دولت چهاردهم، گمانهزنیهایی مبنی بر رفع حداکثری این چالشها نهتنها در اکوسیستم دانشبنیان، بلکه در بسیاری از حوزههای تولیدی و صنعتی انجام میشود. آیا پزشکیان قادر به حل معضلات گفتهشده خواهد بود؟ این سوالی است که در گزارش پیشروی صمت در تلاش برای پاسخ به آن برآمدیم.
عدمتاثیر عملکرد دولت فعلی در سرعت توسعه دانشبنیانها
حسین عسکری، عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی: در حال حاضر چالشی که در اکوسیستم دانشبنیان مشاهده میشود، عدمدرک موضوع از سوی مدیران و حکمرانان در این اکوسیستم است. بهعبارتروشنتر، افراد حاضر در مناصب مدیریتی نهادهایی که متولی دانشبنیانها هستند، هیچ درکی از این فرآیند مدیریتی اکوسیستم فناوری ندارند، چراکه هیچگاه حکمران در ماژولهای مدیریتی دخالت نداشته و اصلا در جریان مدیریت قرار نگرفته است.
بهاعتقاد من، عملکرد دولت فعلی در اکوسیستم دانشبنیان غیرضروری و غیرکارآمد است. یعنی دولت اگر هم مداخله نمیکرد، دانشبنیانها با همین میزان سرعت توسعهای که داشتند، راه را ادامه میدادند. بنابراین بود و نبود دولت در اکوسیستم دانشبنیان در شرایط فعلی، تفاوتی در بطن مدیریت ایجاد نکرده است.
در مدیریت اکوسیستم دانشبنیان دولت کمترین مداخله عملیاتی برای بهثمر رسیدن نتایج مطلوب در این اکوسیستم دارد. این را از تعداد شرکتهایی که توانستند از وضعیت نوپا به دانشبنیان صنعتی تبدیل شوند، میتوان فهمید. اگر دانشبنیانها، صنایعالکترونیک و حوزههایی را که مخاطب مشخصی دارند یا در لایه حکمرانی آثار مشخصی دارند، فارغ از این روند بدانیم، متوجه خواهیم شد که یک ناهماهنگی در صنایع گوناگون و بخش بزرگی از دانشبنیانها مشاهده میشود.
باید گفت کمابیش در هیچ حوزهای دانشبنیانها به آن اقتصاد مستقلی که تاثیر ملموس و قابلتوجهی در اقتصاد کلان کشور داشته باشند، نرسیدهاند. بهعبارت دیگر یا در وضعیت نونهالی مانده یا توسط شرکتهای الکترونیک بلعیده شدهاند.
بهاعتقاد من، اکوسیستم دانشبنیان باید توسط یک هیاتدولت حکمران دانشبنیان مدیریت شود. بهعبارتروشنتر، برای تمامی حوزهها باید معاونت و اساس کار مشخصتری تعریف شود. فردی که بهعنوان حکمران انتخاب میشود، خود باید با چالشهای اکوسیستم درگیر باشد تا بتواند راهحل ارائه بدهد.
باور من این است که مسئله دانشبنیان در کشور نظیر بسیاری از معضلات دیگر در کشور با تغییر در بدنه منابع انسانی حل میشود. بیشک افرادی که در هر منصبی گذاشته میشوند، نقش اساسی و مهمی در توسعه دارند؛ برای مثال تجارب کشورهایی نظیر سنگاپور و مالزی نشان داده است که یک فرد چگونه میتواند در جریان حکمرانی یک اکوسیستم تحول ایجاد کند. اما باید بدانیم که شاخصهای ارزیابی در اکوسیستم دانشبنیان غلط است. وقتی راجع به اکوسیستم دانشبنیان صحبت میکنیم، معیار تعداد شرکتها نیست که در چند سال اخیر مدیران نسبت به آن تاکید زیادی در رسانهها دارند.
چالشهایی که هیچگاه حل نشدهاند
۲ ویژگی در بحث توسعه دانشبنیان مهم است؛ یک، ابسلوت اقتصاد دانشبنیان و 2، واریانس اقتصاد دانشبنیان. ما میدانیم که امنیت غذایی در کشور یکی از مقولههای مهم تمدنساز است که بیاعتنایی به آن، انقراض تمدنی ایجاد میکند. حال اگر آن را بپذیریم، پرسشی که مطرح میشود، این است که رویکرد دولت برای اقتصاد دانشبنیان در حوزه امنیت غذایی چیست؟ حال برای پاسخ به این چیستی، باید تاثیر اقتصاد دانشبنیان را روی GDP جداگانه بررسی کنیم؛ همچنین نقش عناصر انتخابشده تعیین و بررسی شود.
متاسفانه اولویتها هنوز همانهایی هستند که در یک دهه اخیر شاهد بودیم. برای مثال برای فردی که پابرهنه است، کفش اولویت است و بعد از تامین، آن نیاز دیگر جزو اولویت وی نیست و سراغ دیگر چالشها میرود. چرا معضلات دانشبنیان هیچگاه بهبود نمییابد، زیرا ارزیابی دقیقی از حوزههای گوناگون دانشبنیان نمیشود. متاسفانه در کشور ما افراد خوشبیان بهقدری فضای مدیریتی را اشغال کردهاند که جای کارآمدی یک حکمران یا یک مداخلهگر واقعی را گرفتهاند. بهاعتقاد من، تا زمانی که در بطن فرآیند اکوسیستم دانشبنیان قرار نگیرند، نمیتوانند چالشهای موجود را حل کنند. بههمیندلیل امروز اکوسیستم دانشبنیان در کشور طبل توخالی و فاقداثر است.
چرا دانشبنیانها بیتاثیر هستند؟
متاسفانه نتوانستیم دانشگاه نسل چهارم را راهاندازی کنیم و بهقدری نهادهای آموزش عالی از اقتصاد دور هستند که همین امر موجب فاقداثر بودن شرکتهای دانشبنیان شد، چراکه بهصورت حلقه و زنجیره به یکدیگر وابسته هستند. متاسفانه دانشگاهها در کشور اعتلا پیدا نکردهاند. وقتی یک عضو هیاتعلمی درگیر چالشهای معیشتی خود است، دلیلی برای حل معضلات کشور نمیبیند، حتی اگر برای او مهم باشد، وقتی معاش و نان شب برای اعضای هیاتعلمی تبدیل به معضل شده است، رشد و توسعه نوآوری در قالب حل مسائل کشور بهتعویق میافتد و شاید در بسیاری مواقع اصلا رخ ندهد. زمانی میتوان شاخصی به نام توسعه ملی در بدنه هیاتعلمی نهادینه کنیم که دغدغه معیشت نداشته باشند.
اگر رئیس دولت چهاردهم هدف حل چالشهای اکوسیستم دانشبنیان را دارد، باید دست به اقدامات بنیادی بزند و ماموریت دانشگاهها در کشور نباید حول محور تربیت دانشجو باشد و بهتر است ماموریت اثرگذاری داشته باشد. بهعبارتروشنتر، لزوم تغییر شاخصها در مسیر توسعه دانشبنیان احساس میشود. چون شاخصها غلط است، نمیتوان از توسعه و اقتصاد دانشبنیان سخن گفت.
مدیران فعلی اکوسیستم، زبان آن را نمیدانند
امیرحسین برنایی، فعال تجاریساز: در حوزه محصولات دانشبنیان باید به 2 موضوع پرداخت؛ یک موضوع روابط بینالمللی است که به هر حال در بخش منطقهای میتوان با برنامهریزیهایی گشایش ایجاد کرد که منجر به توسعه بازارهای منطقهای در کشورهای همسایه میشود و حتی میتوان انتظار توسعه بازار در کشورهای دوردستتر را داشت. اما این امر بهتنهایی کارگشا نخواهد بود.
چالش اصلی در فقدان ادبیات فناوری در میان مدیران فعلی معاونت علمی است. افرادی که روی صندلیهای مدیریتی در اکوسیستم دانشبنیان مینشینند، باید ادبیات این حوزه را بهخوبی بلد باشند. آنچه امروز در نهادی نظیر معاونت علمی و فناوری اقتصاد دانشبنیان نهاد ریاستجمهوری شاهد آن هستیم، همان فرآیندی نیست که در دولتهای قبلی شاهد بودیم. متاسفانه حمایتهای پیشین از فناوران نظیر ثبت اختراع که تا پیش از دولت فعلی انجام میشد، در دولت سیزدهم مسکوت ماند و بهحال خود رها شد و خسارتهای زیادی هم وارد کرد.
در نتیجه، فقدان دانش در این اکوسیستم موجب شده است که بسیاری از بازارها را از دست بدهیم؛ همچنین سایر اهداف صادراتی هم بهواقعیت نپیوندند. برای تغییر این مسیر باید در گام نخست معاونت علمی و فناوری اقتصادی رئیسجمهور، صادرات محصولات دانشبنیان را به جایگاه درستی برساند. بهاعتقاد من اگر معاونت علمی، ادبیات این حوزه را بداند و دانش کافی از اکوسیستم فناوری داشته باشد، در کنار این امر میتوان روی مشوقها حساب باز کرد و موانع برای تولید محصولات دانشبنیان کمتر خواهند شد.
بهطورقطع تبادل و دیپلماسی فناوری در سایه توانمندسازی شرکتهای دانشبنیان بهثمر مینشیند و پررنگ میشود. یعنی اگر بالهای فناوری را تقویت کنیم، اما شرکتها از ضعف سازمانی برخوردار باشند، نمیتوانیم به این هدف برسیم. کشور نیازمند تبادلات در زمینه فناوری است و ما به این تبادلات نیازمند هستیم و از طرفی هم، ایمان به موضوع فناوری و شرکتهای دانشبنیان موضوع مهمی است.
یک مشت شعار روانه اکوسیستم شد
واقعیت این است که در دولت سیزدهم در حوزه فناوری تنها و تنها یک مشت شعار روانه اکوسیستم شد و اتفاق درخوری در حوزه تامین مالی دانشبنیانها رخ نداد. گفتنی است، صندوق نوآوری و شکوفایی عملا در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۱ حمایت خاصی از شرکتها نکرد. حتی در سال ۱۴۰۳ بستههای متنوعی از خدمات تسهیلات مالی تعریف شد، اما متاسفانه هیچکدام نه پرداخت شد و نه به مرحله عملیاتی رسید؛ تا اینکه امروز شرکتهای دانشبنیان عملا در نقدینگی بهشدت ضعیف شدند و سخت میگذرد.
وقتی درباره شرکتهای دانشبنیان حرف میزنیم؛ بهطبع پشتوانه زیادی هم ندارند که بتوانند وامهای کلان بگیرند. صندوق نوآوری و شکوفایی با اینکه ادعای پرداخت تسهیلات متنوعی را دارد، اما وقتی به شرکتهای دانشبنیان رجوع میشود، مشاهده میکنیم که بهطورمشخص کمک درخوری انجام نگرفته است. در کشور ما متاسفانه صنعت هیچگونه اهمیتی برای دولتها نداشته است و این مسئله ریشه تاریخی دارد. اساسا هیچگاه نگاه مثبتی به صنعت وجود نداشته و همواره تصمیمات در راستای تضعیف صنایع بوده است. البته استثناهایی هم در این بین وجود دارد. بههمیندلیل است که فناوران در زمینه توسعه صنعت فعالیت میکنند و هیچگاه جایگاه واقعی خود را نداشتهاند. در حوزه دانشبنیان چنین سناریویی روایت میشود. صنایع دانشبنیان هم مشمول بیمهری قرار گرفتهاند، البته با اینکه قانون جهش دانشبنیان هم تصویب شد، اما همچنان از حرف تا عمل فاصله زیادی وجود دارد.
قانون راهگشا خواهد بود
اگر مسعود پزشکیان میخواهد طبق قانون با دانشبنیانها رفتار کند و پیگیر قانون در توسعه اکوسیستم دانشبنیان باشد، خوب است و هیچ چیزی راهگشاتر از عمل به قانون نیست. اجرای صحیح قانون و معافیتهای مالیاتی دیدهشده در قانون و امثال آن میتواند در این شرایط که صنعت و دانشبنیان توسعه مییابند، بهبود یابد.
بهاعتقاد من، از بین رفتن فاصله نرخ ارز ترجیحی یا ارز آزاد در بازار یکی از راهکارهای مهم بهحساب میآید. گفتنی است، سیاستهای فعلی بر واردات استوار است و معمولا یارانههای درخوری به واردات داده میشود، در حالی که باید این یارانهها به تولید تعلق گیرد تا بتوان رقابت را در شرکتهای دانشبنیان و صنعت و دیگر شرکتها افزایش داد.
باید سیاستهای ضدتولید برداشته شوند و با ثبات نرخ ارز وضعیت تولید را درمان کرد. متاسفانه باتوجه به شرایط موجود،بیشتر شرکتهای دانشبنیان و غیردانشبنیان سود را در واردات کالاهای مشابه خود میبینند، بههمیندلیل روزبهروز به تعداد واردکنندگان افزوده میشود و از تعداد تولیدکنندگان کاسته میشود. پایدارترین و باثباتترین بخش اقتصاد ایران واردات است که افزایش نرخ ارز تاثیری در فعالیت آن نمیگذارد.
سخن پایانی
بهگفته برخی کارشناسان، یکی از راهکارهای توسعه کسبوکارهای دانشبنیان این است که بهرهگیری شرکتهای بزرگ دولتی، خصولتی و خصوصی از برخی معافیتهای مالیاتی و امکانات و تسهیلات، منوط به تامین بخشی از خدمات، محصولات یا منابع از شرکتهای دانشبنیان شود.