کشور دچار روزمرگی شده است
یک نماینده پیشین مجلس میگوید: «هماکنون ۱۰ درصد از ارزش پول ملی کشورمان کاسته شده و همانطور که توضیح دادم زمینههای افزایش دوباره نرخ ارز در ایران فراهم شده و این یک پاشنه آشیل خواهد بود.
یک نماینده پیشین مجلس میگوید: «هماکنون ۱۰ درصد از ارزش پول ملی کشورمان کاسته شده و همانطور که توضیح دادم زمینههای افزایش دوباره نرخ ارز در ایران فراهم شده و این یک پاشنه آشیل خواهد بود. درحالحاضر نیز گرچه ایران و ایالات متحده بهطور مستقیم وارد یک نبرد نظامی نشدند، اما نمیتوانیم ادعا کنیم که تنشزدایی صورت گرفته است. درست است که وارد مرحله حادتر یا وضعیت جنگی و نبرد مستقیم نشدیم، اما نمیتوانیم ادعا کنیم شرایط سیاسی و بینالمللی ما نرمال است. بر این اساس من فکر میکنم از ارزش پول ملی ما همچنان کاسته خواهد شد.»
محمد حسننژاد که در زمان دولت روحانی از مخالفان او در مجلس بود، با اشاره به عدم توفیق دولت سیزدهم در رفع مشکلات گفت: «تیم اقتصادی دولت سیزدهم بهمعنی دقیق یک تیم نبود، زیرا بهطور کلی انسجامی در آن نبوده که به کار جمعی ارتقا یابد. باوجود «حاکمیت یکدست» ما شاهد بودیم که تیم اقتصادی دولت یکدست نبود و هماهنگی که باید در کارها وجود نداشت، به همین دلیل در میانه کار محسن رضایی از قطار مسئولان اقتصادی پیاده شد و از سوی دیگر فرماندهی واحد اقتصادی ازسوی معاون اول به هیچ وجه دیده نشد. علاوه بر آن تیم اقتصادی هم تغییرات زیادی را تجربه شد؛ صالحآبادی از بانک مرکزی رفت و ناگهان سفیر شد. در مدیریت سازمان برنامه و سازمان امور مالیاتی تغییراتی رخ داد و در نهایت وزیر جهاد کشاورزی هم بهدلیل ماجرای چای دبش کنار گذاشته شد و تغییراتی که جهتگیری خاصی در آن مشاهده نمیشد.»آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس حوزه اقتصاد است.
بهنظر میرسد پس از کاهش تنشهای منطقهای اخیر، نرخ هر دلار امریکا در کانال ۵۵ هزار تومانی تثبیت شده که بیانگر افزایش ۱۰ درصدی آن است. این جهش قیمتی چه اثراتی در کشور خواهد داشت؟
یک مسئله مهم که در کشور ما وجود دارد این است که تورم نسبت به نرخ دلار بسیار شرطی است و به همین دلیل هر افزایش قیمتی در بازار ارز بهوجود بیاید و از ارزش پول ملی ما کاسته شود، بهسرعت به افزایش نرخ همه کالاها و خدمات منجر میشود. فرقی هم نمیکند که یک کالا یا خدمت چه رابطهای با دلار دارد و حتی اگر یک خدمت یا کالا بهطور کامل در داخل کشور تولید شود هم، وقتی نرخ دلار افزایش پیدا میکند بهسرعت افزایش نرخ خواهد داشت.
در گام نخست نیز عموما نرخ خودرو و طلا گران میشود و این گرانی با سرعتی بسیار زیاد همه بازارها را درمینوردد. بارها هم این اتفاق در کشور ما رخ داده و امروزه حتی مردم کوچه و خیابان هم میتوانند با استفاده از تجارب سالهای گذشته اثر تورمی افزایش اخیر نرخ دلار را تحلیل کنند. در کوتاهمدت مهمترین تاثیری که خواهیم دید افزایش قیمتها خواهد بود. هرچند من فکر میکنم اگر نرخ دلار در این مدار هم باقی بماند، خوب است.
یعنی فکر میکنید زمینههای جهش و افزایشهای بیشتر نرخ دلار وجود دارد؟
دقیقا همینطور فکر میکنم.
استدلال شما برای افزایش نرخ دلار چیست؟
استدلال من به واقعیات موجود تکیه دارد و برمبنای شواهد فعلی است. ما در ایران چند عامل بسیار مهم و موثر بر نرخ ارز داریم که نگاهی اجمالی به آنها گویای این است که در آینده حرکت بازارها به کدام سو خواهد بود. از جمله این عوامل تراز تجاری کشور است. تراز تجاری میزان عرضه و تقاضای ارز در داخل را نشان میدهد و وقتی منفی میشود، به این معنا است که تقاضا برای ارز در داخل بیش از ارزی است که از محل صادرات وارد شده است. آخرین آمارهای رسمی نشان میدهد در ۱۰ ماه ابتدایی امسال مجموع صادرات غیرنفتی ایران ۴۰ میلیارد دلار بوده، در حالی که حجم واردات به ۵۴ میلیارد دلار رسیده که نشاندهنده منفی شدن ۱۴ میلیارد دلاری تراز تجاری است. ضمن اینکه پیشبینیها هم از منفیتر شدن تراز تجاری تا پایان امسال خبر میدهند.
از سوی دیگر میزان تورمی که در اقتصاد کشورهای طرف معامله وجود دارد، تاثیر بسیاری بر ارزش مبادلهای پول ملی دو اقتصاد دارد. یکی از مشکلات اصلی این است که هرچند رشد نقدینگی را کنترل کردهاند، اما همچنان تورم در کشور ما آنطور که مرکز آمار میگوید بیش از ۴۴ درصد است که جزو بالاترین نرخهای تورم در جهان فعلی محسوب میشود. پس در این بخش هم اگر صادقانه بنگریم زمینههای افزایش نرخ دلار و دیگر ارزهای معتبر وجود دارد.عامل موثر دیگر مسئله حساب سرمایه و میزان تشکیل سرمایه در داخل اقتصاد ایران است. پرواضح است که پس از سال ۹۷ که ایالات متحده یکطرفه برجام را کنار گذاشت، ما در کشور با منفی شدن سرمایهگذاری و روند مداوم خروج سرمایه مواجهیم. پس اگر نیک بنگریم از این زاویه هم زمینههای افزایش قیمتها فراهم است.
مسئله تنشهای سیاسی و انتظارات تورمی مهم نیستند؟
چرا؛ از قضا مسائل سیاسی نیز عامل تعیینکنندهای در اقتصاد کشور ما هستند. در همین افزایش اخیر نرخ دلار میتوانیم ببینیم که با تشدید تنشها نرخ هر دلار امریکا به یکباره ۲۰ درصد گران شد، زیرا تنشهای لفظی میان تهران و واشنگتن بسیار افزایش پیدا کرد و برای عدهای این نگرانی بهوجود آمد که ارتش ایالات متحده واکنش نظامی و تند نشان دهد که میتواند با پاسخ متقابل جمهوری اسلامی هم مواجه شود و همین ذهنیت بروز جنگ موجب شد هر دلار امریکا تا بیش از ۶۰ هزار تومان هم قیمتگذاری شود.با گذشت مدتی و مشخص شدن اینکه دو طرف همچنان تمایلی به نبرد رودرروی نظامی ندارند، ریسکهای سیاسی بهطور محسوسی کاهش یافت که همین، زمینه بازگشت دلار به کانال ۵۵ هزار تومان فعلی شد.
پس تنش سیاسی را محرک تورم و افزایش نرخ ارز نمیدانید؟
چرا؛ هماکنون ۱۰ درصد از ارزش پول ملی کشورمان کاسته شده و همانطور که توضیح دادم زمینههای افزایش دوباره نرخ ارز در ایران فراهم شده و این یک پاشنه آشیل خواهد بود. درحالحاضر نیز گرچه ایران و ایالات متحده بهطور مستقیم وارد یک نبرد نظامی نشدند، اما نمیتوانیم ادعا کنیم که تنشزدایی صورت گرفته است. درست است که وارد مرحله حادتر یا وضعیت جنگی و نبرد مستقیم نشدیم، اما نمیتوانیم ادعا کنیم شرایط سیاسی و بینالمللی ما نرمال است. بر این اساس من فکر میکنم از ارزش پول ملی ما همچنان کاسته خواهد شد.البته باید به این نکته هم اشاره کنم که موضوع تنشها، تنها یک مسئله بینالمللی و منطقهای نیست. گاهی مشاهده میشود که برخی تنش را تنها در مسائل دیپلماتیک و در تقابل با دولتهای دیگر در نظر گرفتهاند، حال آنکه مسائل داخلی سیاسی هم مولفهای اثرگذار هستند. بهطور مثال به اعتقاد من در افزایش اخیر نرخ دلار، ردصلاحیتهای اخیر انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان هم تاثیرگذار بودهاند.
عملکرد مجلس فعلی در زمینه اقتصاد ایران را مثبت میدانید؟
به هیچ وجه. این مجلس کاری به سود اقتصاد کشور انجام نداد. از جمله در همین ماجرای بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۳ مشاهده کردیم که آقایان در زمینه افزایش حقوق کارمندان دولت و مستمری بازنشستگان، حداکثر سختگیری را به خرج دادند، اما ناگهان بودجه برخی نهادها رشد زیادی کرد. در واقع همان قاعده همیشگی که بازنده این اقدامات یکسره مزدبگیران کشور، اعم از کارمند، کارگر و بازنشسته هستند و باید هزینه همه این اقدامات را از سفرههای خود بپردازند.
یادم هست زمانی که ابراهیم رئیسی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد، شما در آن زمان این اقدام را به فال نیک گرفتید. گذشت دو سال و نیم از عمر دولت سیزدهم نظر شما را تغییر نداد؟
به هر حال ما در زمینههایی توفیقاتی را میبینیم که خوب است و به سود.
مثلا در کجا؟
مثلا کشمکشهای سیاسی داخلی بهنظر من کمتر از گذشته است. البته در پی توجیه هم نیستم و نمیتوانم ادعا کنم دولت سیزدهم موفق بوده است.
هنوز هم مانند تابستان ۱۴۰۰ امیدوار هستید که مشکلات حل شوند؟
خیر؛ دیگر خیلی خوشبین نیستم. در حقیقت اگر بخواهم صادقانه بگویم آنچه که در ماههای پس از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی عیان شد، این است که «حاکمیت یکدست» هم نمیتواند حلال مشکلات ما باشد و گاه ممکن است خود این رویکرد، مشکلات را تشدید کند.
بیتوجهی به کدام عوامل، مانع توفیق دولت رئیسی شد؟
بهنظر من مسئله تعامل با جهان و بهطور مشخص کاهش تنشها و درگیریها با غرب و بهطور خاص امریکا بهنحوی که اقتصاد ایران در وضعیت نرمال تجاری و اقتصادی قرار بگیرد، یک اقدام مهم و ضروری است. بحث بر سر ظالم بودن ایالات متحده نیست؛ بحث این است که چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، جهان امروز به دهکده تشبیه میشود. در جهان امروز هر کشور مادامی که در انزوا قرار دارد، نمیتواند به توسعه دست پیدا کند. تحریمها مانعی جدی بودند که انتظار داشتم دولت رئیسی با رویکرد خودش این مسئله را سروسامان دهد.
از بحث اقتصاد خارج نشویم. نمره شما به عملکرد تیم اقتصادی دولت، نمره قبولی است؟
واقعیت این است که در اقتصاد کشور اقدام موفقی مشاهده نکردیم. نه اینکه بگویم اقداماتی شد که بینتیجه بود، بلکه حرف من این است که هیچ اقدام مشخصی صورت نگرفت. قرار بود دولت رئیسی در بانک مرکزی و وزارت اقتصاد تغییراتی بنیادین ایجاد کند تا اقتصاد روی ریل درست قرار بگیرد.
تیم اقتصادی دولت سیزدهم بهمعنی دقیق یک تیم نبود، زیرا گاهی انسجامی در آن نبوده که به کار جمعی ارتقا یابد. باوجود «حاکمیت یکدست» ما شاهد بودیم که تیم اقتصادی دولت یکدست نبود و هماهنگی که باید در کارها وجود نداشت، به همین دلیل در میانه کار محسن رضایی از قطار مسئولان اقتصادی پیاده شد و از سوی دیگر فرماندهی واحد اقتصادی ازسوی معاون اول به هیچ وجه دیده نشد.
علاوه بر آن تیم اقتصادی تغییرات زیادی را تجربه شد؛ صالحآبادی از بانک مرکزی رفت و ناگهان سفیر شد.
در مدیریت سازمان برنامه و سازمان امور مالیاتی تغییراتی رخ داد و در نهایت وزیر جهاد کشاورزی هم بهدلیل ماجرای چای دبش کنار گذاشته شد و تغییراتی که جهتگیری خاصی در آن مشاهده نمیشد. البته من همچنان آقای رئیسی را از نظر شخصی فردی خوب میدانم، اما باورم این است که تیم اقتصادی او، تیمی برای حل مشکلات بزرگ کشورمان نبود.
بهطور مشخص شما چه انتظاری داشتید که در سال ۱۴۰۰ حمایت جدی از روی کار آمدن رئیسی داشتید؟
من انتظار داشتم دولت رئیسی در زمان اقدام و عمل هم انقلابی باشد. متاسفانه بهجای این رویه، کشور دچار روزمرگی شده و تنها قرار است امروز را به شب برسانند.
بهطور مثال من در زمینه سیاست خارجی معتقدم امیر عبداللهیان که وزیری انقلابی است، باید اقدامات موثر بیشتری انجام دهد.
بهطور مشخص از وزارت خارجه چه انتظاری داشتید؟
برخی از تنشها زیبنده جمهوری اسلامی نبوده و نیست. بهتر بود این مسائل را بهشکلی حرفهایتر مدیریت میکردند.
اینکه ما جایی در همسایگی خود در کشور پاکستان را مورد هدف قرار دهیم و سپس این همسایه بزرگ شرقی ما پاسخ متقابل دهد، صورت خوشی ندارد و برازنده نظام ما نیست.
مشکل کمکاری وزیر خارجه است یا در عصر «حاکمیت یکدست» هم چنددستگی حاکم است؟
این مسائل نشان میدهد شاید یکدستی جناحی محقق شده باشد، اما در نظام تصمیمگیری یکدستی وجود ندارد و گاه اقداماتی انجام میشود که تصمیمگیری درباره آن در حیطه دولت نیست.
در دولتهای پیشین، از جمله دولت روحانی که ۴ سال شما در مجلس جزو مخالفانش بودید هم این وضعیت که تصمیمات در جایی بیرون دولت گرفته میشود، وجود نداشت؟
چرا؛ در آن زمان هم وجود داشت.
مانع دولت پیش نبودند؟
به هر حال گاهی بودند.
اما شما آن زمان واکنشی انتقادیتر به عملکرد دولت روحانی داشتید؟
بپذیریم که شرایط هم تغییر کرده است.
در یک کلام اگر یک سال دیگر با شما تماس بگیرم، از نامزدی دوباره ابراهیم رئیسی برای انتخابات حمایت میکنید؟
.... (خنده) سوال بسیار دشواری است و در کل نمیتوان درباره آینده پیشبینی و قضاوتی داشت.