سرکوب مزدی را متوقف کنید
یک نماینده اسبق مجلس میگوید: «بهنظر من بهترین گواه برای عدم تاثیر نهچندان زیاد افزایش مزد بر تورم بررسی روند طی شده در سالهای مختلف است که نشان میدهد چگونه دستمزدها سرکوب شدهاند تا دیگر نتواند بر هزینههای تولید اثر چندانی داشته باشد، اما این هدف محقق نشد.
یک نماینده اسبق مجلس میگوید: «بهنظر من بهترین گواه برای عدم تاثیر نهچندان زیاد افزایش مزد بر تورم بررسی روند طی شده در سالهای مختلف است که نشان میدهد چگونه دستمزدها سرکوب شدهاند تا دیگر نتواند بر هزینههای تولید اثر چندانی داشته باشد، اما این هدف محقق نشد. مثلا سالی بوده که حقوق کارگران را تنها ۱۰ درصد افزایش دادهاند، اما نرخ تورم بیش از ۳۰ درصد شده و در سالهایی هم حقوق کارگران بهطور چشمگیرتری بالا رفته، اما چون مسئولان توانستند اقتصاد را بهدرستی مدیریت کنند، دچار مشکل نشدند.»
محمد حسننژاد، عضو هیات علمی دانشگاه تصریح میکند: «حاکمیت باید حداقلها را تعیین و گاه تضمین کند. آنها باید بگویند در سرتاسر ایران حقوقها چقدر عادلانه و منصفانه است؛ نه اینکه تلاش کنند نیروی کار هر دم ارزانتر شود و حداقلها را هم برمبنای محل زندگی افراد تعیین کنند. اگر ۱۰ میلیون تومان که پرداخت میشود کافی نیست، کارگران از تهران به شهرهای دیگر میرفتند که چنین نشده و چیزی که ما میبینیم این است که کارگران از صنعت خارج میشوند و به دستفروشی و مشاغلی از این دست روی میآورند.»آنچه در ادامه میخوانید متن کامل گفتوگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.
دولت قصد ندارد در سال آينده حقوق و مستمری کارمندان و بازنشستگان را به اندازهای که عادلانه است افزایش دهد و همزمان بنا دارد مالیاتها را ۵۰ درصد افزایش دهد و شنیده میشود گرانی حاملهای انرژی هم در سال آینده عملی میشود. با این وصف چه چشماندازی را برای سال آينده میتوانیم ترسیم کنیم؟
روندی که مشاهده میکنیم نشان میدهد سال آینده وضعیت بهمراتب از امسال و سالهای گذشته دشوارتر خواهد بود. بهزبان سادهتر دولت تنها تولید را دستمایه سرکوب دستمزد نیروی کار ایرانی قرار داده، اما مسئله بدونشک بهبود وضعیت تولید نیست.
یکی از مسئولان دولتی مدعی شده افزایش حقوق سال ۱۴۰۱ منجر به تورم سال گذشته شده است. این حرف چقدر واقعیت دارد؟
به هیچ وجه این حرف درست، اصولی و واقعی نیست. تورم ما ناشی از بالا بودن هزینه نیروی کار نیست و کسی که چنین ادعایی میکند، در واقع خاک در چشم حقیقت میپاشد. تورم در کشور ما ربطی به حقوق و دستمزدی که طبقه کارگر ایران میگیرد ندارد. البته بهطور تئوریک میتوان نشان داد مولفه مزد اثراتی بر تورم دارد، اما این اثرات چنان ناچیز و اندک است که نمیتوان به آن وقعی نهاد.
یعنی شما اعتقادی به اینکه هزینه نیروی انسانی میتواند منجر به تعطیلی بنگاهی شود، ندارید؟
بنگاه یا مجتمع مدنظر بیتردید مشکلات دیگری هم داشته که منجر به این شده که نتواند حقوق نیروی انسانی خود را بهطور اصولی بپردازد. من فکر نمیکنم یک بنگاه اقتصادی تنها بهدلیل بحران در تامین منابع کافی برای حقوق تعطیل شود. من قبول ندارم که دستمزد کارگران ایران چنان زیاد است که منجر به اخلال در تولید میشود.
گفتید میان دستمزد و تورم رابطه چندانی وجود ندارد. توضیح میدهید چگونه اینطور شده است؟
بهنظر من بهترین گواه برای عدم تاثیر نهچندان زیاد افزایش مزد بر تورم بررسی روند طی شده در سالهای مختلف است که نشان میدهد چگونه دستمزدها سرکوب شدهاند تا دیگر نتواند بر هزینههای تولید اثر چندانی داشته باشد، اما این هدف محقق نشد. مثلا سالی بوده که حقوق کارگران را تنها ۱۰ درصد افزایش دادهاند، اما نرخ تورم بیش از ۳۰ درصد شده و در سالهایی هم حقوق کارگران بهطور چشمگیرتری بالا رفته، اما چون مسئولان توانستند اقتصاد را بهدرستی مدیریت کنند، دچار مشکل نشدند.
به چه دلیل مسئولان دلیل بالا نبردن حقوق و دستمزد را حمایت از تولید میدانند؟
بهنظر من آنها عمدا آدرس غلط میدهند، زیرا همه چیز مشخص است و هیچ تولیدکنندهای هم ادعا ندارد که با سرکوب مزدی میتواند تولید را سامان دهد. تولیدکنندگان بیش از هر چیز خواهان ثبات اقتصادی و رونق هستند که دولت اگر مدعی است حامی تولید است، باید این مسائل را مرتفع کند.
ضمن اینکه یک بررسی ساده نشان میدهد ما در یک دهه گذشته با یک سرکوب جدی و مهم در بخش حقوق و دستمزد مردم مواجه بودهایم که در نهایت به فقیرسازی گسترده منجر شد. این نکته بسیار تاریکی است که بهدست دولت چنان سرکوب مزدی صورت گرفته که معیشت جامعه یکسره متاثر شده است. من زمانی که بهعنوان یک عضو هیات علمی در دانشگاه استخدام شدم، حقوق اولی که دریافت کردم معادل ۱۵۰۰ دلار امریکا بود و اکنون پس از ۱۰، ۱۵ سال اشتغال ۴۰۰ دلار دستمزد میگیرم. شما هم همین وضعیت را داشتید. حالا این سوال پیش میآید که اگر واقعا مسئولان کشور فکر میکنند افزایش ندادن مزد، به رونق تولید میانجامد چرا در این مدت چنین چیزی حاصل نشده است.
همینطور میتوانیم بگوییم ۱۰ سال پیش حداقل دستمزد یک کارگر ایرانی ۷۰۰ هزار تومان بود، این در حالی است که همان زمان قیمت سکه تمامبهار ۶۰۰ هزار تومان بود. امروز همان فرد با ۱۰ سال سابقه معادل ۹ میلیون تومان حقوق میگیرد و با این دریافتی نمیتواند یکسوم یک سکه را هم تهیه کند.بهزبان سادهتر میتوانیم بگوییم در این مدت دستمزدها بهشکل اسمی افزایش پیدا کرد، اما از نظر واقعی، معیشت مردم به ضعیفترین حالت خود رسیده و همچنان دولت سیزدهم مایل است که این فشار را تشدید کند.
شما بهعنوان کسی که از آمدن آقای رئیسی استقبال کردید، این وضعیت را وضعیتی نرمال میدانید؟
من و امثال من اگر در ابتدا از آمدن آقای رئیسی حمایت کردیم به این خاطر بود که ایشان قرار بود بیایند و سید محرومان و حذفشدگان باشند. میگفتند مسیری متفاوت را خواهند پیمود، اما همان کاری را کردند که بارها انجام شده و جز شکست و فقر گسترده مردم نتیجه ملموس دیگری نداشته است. شرایط بهگونهای است که واقعا در حق نیروی کار کشورمان ظلم میشود. این بزرگترین ظلمی است که میتوان به مردم کرد که باوجود کار و کوشش نتوانند از حداقلهای یک زندگی بهرهمند شوند. متاسفانه شرایط فعلی اینطور است و بهنظر میرسد دولت میخواهد به این روند ادامه دهد.ضمن اینکه نباید فراموش کرد که این ظلم بهطور خاص به نیروی کار، اعم از کارگر تا کارمند، روا داشته شده است. تورم به تولید و تولیدکننده فشار میآورد، اما آنها میتوانند با گران کردن تولیدات خود سود بهدست بیاورند و تا اندازهای زیان را جبران کنند، اما مزدبگیر پیش از این حرفها حداقل دریافتیاش مشخص شده و مجبور است در تمام سال به قیمتی ثابت کار کند. این امر موجب شده امروز ما صدای شکستهشدن استخوان مزدبگیران را بشنویم.
مزد ۸ میلیون تومانی منصفانه است؟
به هیچ وجه. باورنکردنی است که مسئولان راضی به پرداخت چنین مزد ناچیز و اندکی شدهاند. امروزه هزینه ماهانه سوپرمارکتی یک خانواده بهطور طبیعی از حداقل دستمزد تعیینشده بیشتر است.
در این میان بحث تصویب مزد منطقهای هم مطرح است. فکر میکنید این اقدام به اشتغال مناطق پیرامونی کمک میکند؟
این اقدام نهتنها کمککننده نیست که حتی آسیبزا و خسارتبار هم هست. این اقدام منجر به افزایش مهاجرت به شهرهای بزرگ، از جمله تهران میشود و باید منتظر باشیم تا حاشیه تهران چند برابر پرجمعیتتر شود. ضمن اینکه اگر یک تولیدکننده بهخاطر مزد کمتر نیروی انسانی از تهران به شهری دوردست برود، باید چند برابر صرفهجویی انجامشده در بخشهای دیگر هزینه کند. مثلا یک بنگاه تولید آب معدنی اگر بخواهد به ۲۰ پرسنل خود ماهانه ۲ میلیون تومان بیشتر بپردازد، نیاز به ۴۰ میلیون تومان در ماه دارد، اما همین بنگاه اگر به شهرستان برود باید ماهانه چند میلیارد تومان هزینه حملونقل بپردازد. هزینه نیروی کار همانطور که در پاسخ سوالات ابتدایی هم گفتم هزینه مهمی در پروسه تولید در کشور ما بهحساب نمیآید.حالا این اقدامات را به اسم حمایت از تولید انجام میدهند که از نظر من تمسخر واقعیت است. حاکمیت باید حداقلها را تعیین و گاه تضمین کند. آنها باید بگویند در سرتاسر ایران حقوقها چقدر عادلانه و منصفانه است؛ نه اینکه تلاش کنند نیروی کار هر دم ارزانتر شود و حداقلها را هم برمبنای محل زندگی افراد تعیین کنند. اگر ۱۰ میلیون تومان که پرداخت میشود کافی نیست، کارگران از تهران به شهرهای دیگر میرفتند که چنین نشده و چیزی که ما میبینیم این است که کارگران از صنعت خارج میشوند و به دستفروشی و مشاغلی از این دست روی میآورند.
گفته میشود دستمزد ۵ تا ۷ درصد قیمت نهایی کالا را تشکیل میدهد. موافق هستید؟
کاملا درست است. در واقع اگر دستمزدها ۱۰۰ درصد افزایش یابد، قیمت نهایی ۵ تا ۷ درصد گران میشود.
حمایت از تولید چگونه ممکن است؟
با بهبود فضای کسبوکار میتوان بهشکل پایدار، اصولی و واقعی از تولید حمایت کرد؛ یعنی تولیدکننده مثلا برای دریافت مجوز یک آمپر برق بیشتر از یک سال معطل دریافت مجوز و کاغذبازی نشود.