تورم ۱۴۰۳ وابسته به انتخابات امریکا است
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق در پیشبینی خود از وضعیت اقتصاد کشور در سال ۱۴۰۳ میگوید: «من فکر میکنم چنانچه در ۱۴۰۳ بایدن زمینه را برای فروشی مشابه امسال در بخش نفت و گاز برای ایران فراهم نکند یا تغییری در دولت حاکم بر ایالات متحده ایجاد شود و این کشور به دست نیروهای دست راستی و جمهوریخواه مانند دونالد ترامپ بیفتد، با افزایش فشارها و همچنین تغییر چشمگیر در انتظارات عمومی، بهسرعت هم تورم افزایش خواهد یافت و هم ممکن است دوباره برای چند سال میزان رشد تولید ناخالص داخلی ایران منفی شود.»
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق در پیشبینی خود از وضعیت اقتصاد کشور در سال ۱۴۰۳ میگوید: «من فکر میکنم چنانچه در ۱۴۰۳ بایدن زمینه را برای فروشی مشابه امسال در بخش نفت و گاز برای ایران فراهم نکند یا تغییری در دولت حاکم بر ایالات متحده ایجاد شود و این کشور به دست نیروهای دست راستی و جمهوریخواه مانند دونالد ترامپ بیفتد، با افزایش فشارها و همچنین تغییر چشمگیر در انتظارات عمومی، بهسرعت هم تورم افزایش خواهد یافت و هم ممکن است دوباره برای چند سال میزان رشد تولید ناخالص داخلی ایران منفی شود.»
کامران ندری، کارشناس حوزه پولی عنوان میکند: «اگر در سال آینده هم بایدن رای بیاورد و وارد کاخ سفید شود، صندوق تثبیت ذخیره ارزی میتواند بسیار مفید باشد، اما اگر افرادی چون دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده شوند، فشاری وارد خواهند کرد که اثرات مثبت سازکار جدید از بین برود و کشور وارد دوره تشدید بحرانها شود.» آنچه در ادامه میخوانید متن کامل گفتوگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.
سناریوهای احتمالی تورم کشور در سال آینده را چگونه میبینید؟
مسئله اصلی درباره تورم، شدت و حجم تحریمهایی است که علیه اقتصادمان اعمال میشود. در واقع این موضوع یک مولفه تعیینکننده در بررسی عملکرد و چشمانداز شاخصهای کلان اقتصادی ایران، بهویژه نرخ رشد و تورم است. هرچند نمیتوان منکر شد که سیاستگذار هم در شرایط کشور نقش مهمی دارد، اما این مهم را میتوانیم تا آنجا امتداد دهیم که به توافق نرسیدن و کاهش تلاشهای دیپلماتیک دولتی برای رفع تحریمها هم بخشی از نقش آنها است. علاوه بر این اینکه سیاستگذار ما به سمت سیاستهای انبساطی برود یا انقباضی، تاثیری متفاوت بر عملکرد اقتصاد خواهد داشت.
با این مقدمه باید بگویم در سال آینده موضوع اصلی کشور، انتخابات ایالات متحده امریکا در آبان خواهد بود. همچنین رویکردی که واشنگتن در سال آینده نسبت به فروش نفت ایران دارد هم میتواند بسیار تعیینکننده باشد. بهطور خاص امسال بایدن این فرصت را فراهم کرد که باوجود تحریمها، ایران بتواند بهمراتب بیش از دوره فشار حداکثری نفت بفروشد. این روند موجب شد نرخ رشد اقتصادی درنیمه اول سال به نزدیک ۸ درصد برسد.من فکر میکنم چنانچه در ۱۴۰۳ بایدن زمینه را برای فروشی مشابه امسال در بخش نفت و گاز برای ایران فراهم نکند یا تغییری در دولت حاکم بر ایالات متحده ایجاد شود و این کشور به دست نیروهای دست راستی و جمهوریخواه مانند دونالد ترامپ بیفتد، با افزایش فشارها و همچنین تغییر چشمگیر در انتظارات عمومی، بهسرعت هم تورم افزایش خواهد یافت و هم ممکن است دوباره برای چند سال میزان رشد تولید ناخالص داخلی ایران منفی شود.
فکر میکنید نرخ تورم در ایران چقدر از تغییرات در واشنگتن تاثیر بگیرد؟
همه چیز بستگی به این دارد که تصمیمگیران ایالات متحده چگونه بخواهند به ایران فشار بیاورند، اما در حال حاضر ظرفیت این وجود دارد که نرخ تورم از ۵۰ درصد هم رد شود و رکوردهای جدیدتری را از خود برجای بگذارد.
در سناریویی که تغییرات در واشنگتن را محتمل نمیداند، چه انتظاری از نرخ تورم دارید؟
من فکر میکنم زمینههای کافی برای کاهش نرخ تورم به اندازه میانگین بلندمدت آن، یعنی ۲۰ درصد وجود ندارد. همانطور که میدانیم تلاشهایی صورت گرفته که تا اندازهای سیاستهای پولی تثبیتبخش پی گرفته شود و بانک مرکزی بهطور مشخص بهدنبال این دست از سیاستگذاریها است، اما باوجود کاهش چشمگیر رشد نقدینگی همچنان تورم حدود ۴۵ درصد است. بهزبان دیگر باوجود اینکه نرخ رشد نقدینگی به حدود ۲۵ درصد رسیده، نرخ تورم همچنان بیش از ۴۵ درصد است.منظورم این است که تنها با در پیش گرفتن رویکرد انقباضی، آن هم در یک دسته از سیاستگذاریها (سیاستگذاریهای پولی) و همزمان با آن، اجرای سیاستهای انبساطی در بخشهای مالی و بودجهای امکان خاموش شدن موتور تورم در کشور را باقی نگذاشته است.
فکر میکنید چنانچه دموکراتها به رهبری بایدن بتوانند برای ۴ سال دیگر سکان واشنگتن را به دست بگیرند، تورم ایران در ۱۴۰۳ چه وضعیتی خواهد داشت؟
فکر میکنم تورم کشور با فرض ادامه وضعیت فعلی و همین رویکردهای حاکم، در بهترین حالت ۳۰ تا ۳۵ درصد بشود. هرچند ماندن در مدار ۴۰ تا ۴۵ درصدی زمینه بیشتری دارد.
اقداماتی چون ایجاد صندوق تثبیت ارزی که بانک مرکزی در پیش گرفته که تمرکز بیشتری بر کنترل قیمت و بازار ارز دارد را چقدر موثر میدانید؟
باید پیش از هر چیز ببینیم که هدف رئیس کل بانک مرکزی در شرایط فعلی از ایجاد یک صندوق تثبیت ارزی چیست و در پی چه چیزی هستند و سپس درباره امکان تحقق آن صحبت کنیم.
بهطور مشخص آقای فرزین در تشریح اهداف این اقدام درباره کنترل نقدینگی، تثبیت اقتصادی و متعاقب آن کنترل تورم صحبت کردند. اینها محقق میشوند؟
اینها اهدافی مشخص هستند که نمیتوانیم یکسره آن را نفی کنیم. مقابله با بحرانهای موجود اقتصاد ایران هم میتواند نیاز به سیاست تثبیت را افزایش دهد. گفتنی است از زمانی که آقای فرزین سکان امور نهاد سیاستگذار پولی را برعهده گرفت، تمام تلاش خود را برای حفظ قیمت دلار در بازار ایران انجام داد و همانطور که میبینیم چند ماهی است باوجود تنشهای خاورمیانه توانسته در این زمینه موفق عمل کند. ضمن اینکه سیاستگذاران اقتصادی دولت لزوما مسیری مشابه بانک مرکزی را طی نمیکنند و حتی گاهی میبینیم تصمیماتی اتخاذ میکنند که بهطور کامل در تضاد با سیاستهای تثبیتبخش و انقباضی قرار دارد، به همین دلیل من فکر میکنم که چون تورم یک بحران دیرینه در اقتصاد کشورمان است، اجرای سیاستهای یکسویه از یک طرف، در اینجا بخش پولی اقتصاد، نمیتواند بهمعنای این باشد که در نهایت تورم کنترل خواهد شد. هرچند نمیخواهم بگویم این اقدامات بیتاثیر است، اما برای کاهش پایدار نرخ تورم باید دیگر بخشهای اقتصادی کشور همسو با بانک مرکزی عمل کنند.
فکر میکنید استفاده از سازکار صندوق تثبیت نرخ ارز میتواند در مقابل فشارهای احتمالی کارساز باشد و تابآوری اقتصاد را افزایش دهد؟
من فکر میکنم این اقدام آقای فرزین اقدامی اشتباه نیست و حتما اثراتی هم خواهد داشت؛ هرچند روشی که ایشان استفاده کردند از نظر من پرهزینه است. در هر حال اگر هدف بانک مرکزی این است که با استفاده از صندوق جدید تا اندازهای نوسان درآمدهای ارزی ایران را کنترل کند، موفقیت حاصل خواهد کرد، اما اگر به این صندوق به چشم حلال همه مشکلات و بحرانها نگریسته شود، من فکر میکنم چنین چیزی اشتباه است.
واضحتر توضیح میدهید؟
اینکه تصور شود با تاسیس این صندوق دیگر نیازی به کاهش تنشها و احیای برجام یا هر معاهدهای که بتواند از شدت فشار و تحریمها بکاهد، نیست و چنین اقدامی را بیاهمیت جلوه دهند و تصور شود که در داخل میتوان بر مشکلات فائق آمد، کاملا اشتباه و غیرممکن است. بهطور خاص همانطور که پیش از این هم گفتم اگر سیاستمداران امریکایی راهی افراطی و دستراستی را انتخاب کنند، حتما صندوق جدید هم در مقابل این فشارها ناتوان خواهد بود و اثرات این فشارها بهسرعت خود را نمایان خواهد کرد. به این ترتیب میخواهم از این تعبیر استفاده کنم که اگر در سال آینده هم بایدن رای بیاورد و وارد کاخ سفید شود، صندوق تثبیت ذخیره ارزی میتواند بسیار مفید باشد، اما اگر افرادی چون دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده شوند، فشاری وارد خواهند کرد که اثرات مثبت سازکار جدید از بین برود و کشور وارد دوره تشدید بحرانها شود.
در گفتوگوی پیشین خود با صمت تاکید داشتید سازکار صندوق تثبیت نرخ ارز مشابه حساب ذخیره ارزی است. چرا از حساب ذخیره ارزی استفاده نشد؟
من فکر میکنم صندوق نهتنها از نظر هدف مشابه حساب ذخیره ارزی است، که بهدلیل تفاوت سازکار یک صندوق و حساب ذخیره ارزی، ایجاد صندوق هزینههای اداری بیشتری به کشور تحمیل خواهد کرد و حساب ذخیره ارزی بهمراتب کارآتر و بهتر است. شاید دلیل انتخاب این رویکرد ازسوی آقای فرزین علاقه شخصی او به واژگانی چون صندوق و بازار و چنین چیزهایی باشد.
چرا هزینه صندوق برای کشور بیش از حساب ذخیره ارزی است؟
همانطور که در همان مصاحبه تاکید کردم صندوق نیازمند هیات مدیره و مدیرعاملی است که باید ازسوی بانک مرکزی تعیین شوند و بعد هم باید ساختمان و دفاتر آن تاسیس شود؛ حال آنکه حساب ذخیره ارزی حسابی است که زیر نظر رئیس کل بانک مرکزی و معاون ایشان اداره میشود و نیاز به هزینه بیشتر، بودجه سالانه و نیروی انسانی چندانی ندارد. به همین دلیل من فکر میکنم در شرایط فعلی که تمام تلاشها حول این صورت گرفته که مصارف سالانه دولتی کاهش یابد، چنین اقدامی صرفه اقتصادی کمتری دارد. علاوه بر آنچه گفته شد، بهدلیل نبود سازکار نظارتی دقیق در کشور ما، در عمل ایجاد نهادهایی چون صندوق تثبیت ارزی، بیتردید میتواند زمینههای رشد فساد را بیشتر کند.
با این حال شما با اصل ایده ایجاد نهادها و در پیش گرفتن اقداماتی برای کنترل درآمدهای ارزی موافق هستید؟
بله؛ درستی اصل ایده جای تردید ندارد، زیرا میدانیم درآمدهای نفتی هر سال نوسانات چشمگیری را تجربه میکند و همین موجب میشود نتوان به درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت مانند یک درآمد پایدار نگریست. به همین دلیل اصل ایده اشتباه نیست؛ مشروط به اینکه بانک مرکزی هم در قبال سیاست تثبیت نرخ ارز، رویکردی اصولی داشته باشد و به سیاستگذاری در چارچوبهای دیگر هم توجه کند. به هر حال در پیش گرفتن سیاست تثبیت بهتنهایی به معنای این است که دیگر سیاست پولی پویا وجود ندارد و همه چیز تنها در راستای کنترل نقدینگی است.
این سیاست تثبیت ارزی را بهطور کلی اشتباه میدانید؟
این مسئله نیاز به بحث تفصیلی دارد و من موافق این نیستم که یک روش را کلا مردود شمرد و روشی دیگر را همواره و همیشه اصولی و درست دانست. سیاست تثبیت نرخ ارز همین امروز هم در کشورهایی چون عربستان سعودی یا عراق بهعنوان یک چارچوب سیاستی جدی پیگیری میشود. با این حال برخی معتقدند ثابت نگاه داشتن نرخ ارز، آن هم در شرایطی که تورم کشور از جهان بهمراتب بیشتر است، اقدامی اشتباه است که فنر تورمی را فشردهتر میکند.
اگر بپذیریم در شرایط فعلی ایران تلاش برای حفظ ارزش پول ملی، اشتباه نیست، چالش را در چه چیزی میدانید؟
من فکر میکنم در این صورت بهتر بود از حساب ذخیره ارزی استفاده کرد.
اینکه از سازکاری چون صندوق برای حفظ داراییهای ارزی کشور استفاده شود، از اهمیت بیشتر مسئله خبر نمیدهد؟
اگر در کارکرد تاثیری بگذارد میتوان این توجیه را پذیرفت، اما در شرایط فعلی ممکن است به این تصور دامن بزند که عدهای شغل مناسب ندارند و برخیها بهدنبال این هستند که با استفاده از یک چارچوب پرهزینهتر آنها را شاغل کنند.
در شرایطی که فساد چای بار دیگر آسیبپذیری کشور در زمینه منابع را نشان داد، فکر میکنید چه اقداماتی میتواند مفیدتر باشد؟
من فکر میکنم این شرایط نشان داده حساسیت رئیس کل بانک مرکزی اشتباه نیست، اما مهمتر و الزامیتر از این اقدامات، اصلاحات ساختاری است. بهاصطلاح باید شرایطی فراهم شود که نظام فعلی تخصیص ارز دگرگون شود و سپس برخورد با فساد باید بهشدت دقیق، جدی و بازدارنده باشد؛ وگرنه هر صندوق یا حسابی میتواند با فساد متولیانش به زمینهای برای هدر دادن بیشتر منابع کشور تبدیل شود. در مجموع حفظ ارزش پول ملی حتما مهم است، اما مهمترین چیز در شرایط فعلی این است که فساد در کشور کنترل و سپس با مقابله جدی، ریشهکن شود.