یک استاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با صمت :

بانک مرکزی نقشی در تورم امسال ندارد

«از یک طرف دولت اجازه افزایش قیمت را با تغییر قیمت‌گذاری به برخی کالاها داده و از سوی دیگر تولیدکنندگانی در کشور هستند که هر دم به‌دنبال افزایش قیمت کالاها و خدمات خود هستند. آنها دائم تاکید دارند تولید در کشور نمی‌صرفد و باید گران‌تر بفروشیم. قرار نیست عده‌ای با خالی کردن سفره مردم جیب خود را پر کنند. به هر حال در پدید آمدن این دو عامل بانک مرکزی نقشی ندارد.»

بانک مرکزی نقشی در تورم امسال ندارد

عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره عوامل پدید آمدن تورم در سال جاری می‌گوید: «از یک طرف دولت اجازه افزایش قیمت را با تغییر قیمت‌گذاری به برخی کالاها داده و از سوی دیگر تولیدکنندگانی در کشور هستند که هر دم به‌دنبال افزایش قیمت کالاها و خدمات خود هستند. آنها دائم تاکید دارند تولید در کشور نمی‌صرفد و باید گران‌تر بفروشیم. قرار نیست عده‌ای با خالی کردن سفره مردم جیب خود را پر کنند. به هر حال در پدید آمدن این دو عامل بانک مرکزی نقشی ندارد.»

آلبرت بغزیان، کارشناس حوزه اقتصاد کلان عنوان می‌کند: «متوجه نمی‌شوم چرا عده‌ای چنین به واگذار کردن همه چیز به بازار تعصب دارند و به تبعات حرف خود هیچ توجهی ندارند. این غفلتی که نسبت به رفاه عمومی و وضعیت معیشتی مردم در عده‌ای مشهود است را نمی‌توانم درک کنم. هدف هر حکومت، سیستم و حتی اجرای هر سیاستی باید بهبود زندگی مردم جامعه باشد، نه بالا و پایین‌ رفتن صرف نرخ یک شاخص.»آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی صمت با این اقتصاددان است.

رئیس کل بانک مرکزی به‌‌تازگی در گفت‌وگویی، با رد اینکه بانک مرکزی مسئول نرخ تورم است، تصریح ‌کرد عوامل دیگری هم در شاخص تورم موثر هستند. شما این گفته‌ را چگونه تحلیل می‌کنید؟

من فکر می‌کنم منظور آقای فرزین در این بحث، این است که ویژگی‌های نظام تصمیم‌گیری اقتصادی در ایران را باید مدنظر داشت و این تصور که چون در همه جای جهان، بانک‌های مرکزی، نهاد تصمیم‌گیری حوزه پولی هستند و وظیفه تعیین و ثبات نرخ تورم و ارز را دارند، چنین وضعیتی در کشور ما هم وجود دارد، اشتباه است.بگذارید این‌گونه بحثم را باز کنم که در بیشتر کشورهای جهان، امروزه نهاد متولی نرخ تورم یا همان ارزش داخلی پول و نرخ ارز، یعنی ارزش خارجی پول ملی، بانک‌های مرکزی هستند. با این همه در ایران هرچند چنین مسئولیتی به‌طور اسمی بر عهده بانک مرکزی گذاشته شده، اما از آنجایی که این امر در واقعیت عملی نشده، بانک مرکزی ابزار و اختیار اثرگذاری بر این دو شاخص را از دست داده است. بانک مرکزی از طریق تعیین اهداف و ابزارهایی که در دست دارد تا به اهداف خود جامه تحقق بپوشاند، کنترل نوسانات پولی را به دست می‌گیرد. این دو، اختیاراتی هستند که باید به سیاست‌گذار پولی تفویض شوند تا این نهاد بتواند مسئولیتش را تمام و کمال انجام دهد و همچنین بتوانیم از این نهاد درباره عملکردش در این موارد، بهاصطلاح حسابرسی کنیم و اگر کاستی در عملکرد این نهاد وجود داشته، بازخواست لازم صورت بگیرد. در واقع مسئولیت نیازمند سطحی از اختیار است و بدون این دو نمی‌توانیم نهادی را به‌طور واقعی مسئول بدانیم.

این اختیارات از بانک مرکزی سلب شده است؟

به‌وضوح می‌توانیم این اتفاق را در کشور مشاهده کنیم. به‌طور مثال در زمینه هدفگذاری تورمی در کشور، بانک مرکزی نهادی نیست که آن را انجام دهد، بلکه تصمیم در این باره در نهادهای بالادستی، مثلا در دولت یا حکومت گرفته می‌شود و بانک مرکزی موظف است آن را عملی کند. این در حالی است که ممکن است حتی نظر یا ارزیابی این نهاد را هم نپرسند. همچنین حجم نقدینگی و مدیریت آن جزو ابزارهای اصلی نهاد سیاست‌گذار پولی در کشورها است، اما در ایران دولت می‌تواند هرگاه که مایل بود برای جبران کسری بودجه خود به بانک مرکزی یا حتی بانک‌های دیگر بگوید میزان موردنیاز را به آنها قرض بدهند. این اقدام خود به خود هم بر نرخ تورم موثر است و هم بر حجم نقدینگی؛ درنتیجه در ایران بانک مرکزی نه‌تنها امکان هدف‌گذاری‌های پولی را ندارد که حتی نحوه استفاده از ابزارهایش را هم خودش تعیین نمی‌کند.

با این وصف می‌توان ادعا کرد بانک مرکزی هیچ نقشی در نرخ تورم ندارد؟

واقعیت این است که تورم در اقتصاد کشور ما یا از محل تغییرات نرخ ارز ایجاد می‌شود یا عوامل دیگری چون شدت تحریم‌ها، میزان فساد در کشور، قیمت‌گذاری‌های اشتباه ازسوی دولت، تغییرات نرخ حامل‌های انرژی، تعرفه گمرکی و... .بانک مرکزی هیچ مسئولیتی در قبال این مسائل مهم و اثرگذار بر نرخ تورم کشور ندارد؛ به همین دلیل اگر بخواهیم خیلی سختگیرانه هم برخورد کنیم، در نهایت می‌توانیم بانک مرکزی را بابت تورمی که از تضعیف ارزش پول ملی ایجاد شده، موردپرسش قرار دهیم. هرچند درباره نرخ ارز هم نباید و نمی‌توان بانک مرکزی را تنها مسئول به حساب آورد و باید نقش آن را به اندازه سهم خودش در نظر گرفت.

در تورم سال جاری بانک مرکزی چه سهمی دارد؟

از نظر من می‌توان ادعا کرد این نهاد هیچ نقشی در تورم امسال کشور ندارد، زیرا حداقل در چند ماه گذشته موفق شده با هر روشی، از نوسانات نرخ ارز و به‌طور مشخص تضعیف بیش از پیش ارزش پول ملی کشورمان جلوگیری کند که به هر حال نشان‌دهنده حساسیت نهاد متولی پول کشور است. ضمن اینکه نشان می‌دهد این نهاد تا اندازه زیادی به سیاست تثبیت و انقباضی که در رسانه‌ها به‌عنوان سیاست اصلی خود مطرح کرده، پایبند است.در چند ماه گذشته ما چنین مدیریتی را در بازار ارز مشاهده می‌کنیم، اما در سال‌های گذشته بانک مرکزی به هیچ وجه برای مدیریت بازار و در پی آن نرخ ارز همت نکرده بود. این نیز به‌خوبی توضیح می‌دهد چگونه نرخ هر دلار امریکا در سال‌های گذشته از ۳ هزار تومان تا ۶۰ هزار تومان نوسان داشته است.

پس می‌توانیم بگوییم در سال‌های پیشین بانک مرکزی از وظیفه حفظ ارزش پول ملی، غفلت کرده است؟

فکر نمی‌کنم بتوان این تعبیر که غفلتی صورت گرفته را خیلی منصفانه دانست. در هر حال بانک مرکزی موظف بوده به خواسته‌های دولت تن دهد و وقتی دولت و رئیس‌جمهوری از این نهاد خواهان استقراض بیشتر می‌شوند، چاره‌ای جز پذیرش و همراهی ندارد. بانک مرکزی به خواسته دولت تن می‌داد و این اقدام هم موجب رشد فزاینده نرخ ارز در بازار داخلی می‌شد. به‌باور من نرخ ارز نقشی پررنگ در شاخص تورم کشور دارد و به این اعتبار مهم‌ترین عامل تورم چند سال اخیر کشور را نه کاهش عرضه در مقابل تقاضا یا دستمزد بالا که نوسانات ارزی همزمان با تضعیف روزافزون ارزش پولی ملی می‌دانم.

با این وجود در ماه‌های گذشته نرخ ارز نوسان چندانی نداشته است. این وضعیت ناشی از چیست؟

به‌طور مشخص گویا بانک مرکزی اختیار بیشتری پیدا کرده و همان‌طور که شما هم گفتید در ماه‌های گذشته ما نوسانات چندانی را در بازار سیاه مشاهده نکردیم که به هر حال همین ثبات نسبی نیز ناشی از عملکرد بانک مرکزی است. این مهم را حتی می‌توانیم به این شکل تفسیر کنیم که ریشه تورم سال جاری، در محلی غیر از افزایش قیمت ارزهای معتبر جهان در مقابل ریال ایران بوده است. به‌باور من تحلیل حرف‌های آقای فرزین و به‌تعبیری فهم درست حرف‌های ایشان این است که تورم کشور دست‌کم در چند ماه گذشته ناشی از عملکرد این نهاد نبوده و بانک مرکزی در این مدت در حد توان و اختیاری که دارد، ثبات را حفظ و از افزایش بیشتر قیمت‌ها در بازارهای داخلی ممانعت کرده است. درست است که قانون برخی وظایف برای نهادهای مختلف تعریف کرده، اما اگر این قانون به‌طور کامل اجرا نشود و وظایفی که به یک نهاد می‌دهند همخوانی با انتظاراتی که از همان نهاد می‌رود، نداشته باشد، نمی‌توانیم عملکرد آن را با وظایفی که به‌شکل اسمی به آن داده شده، بسنجیم.

در کنار مدیریت نسبی بازار ارز،‌ کدام عملکردهای دیگر بانک مرکزی در یک سال گذشته را برجسته و مهم می‌دانید؟

من فکر می‌کنم با همه نقدهایی که وجود دارد و بخشی از آنها درست هم هستند، در مجموع سیاست گذار پولی کشورمان به‌خوبی توانسته حجم نقدینگی را در کشور مدیریت کند و با هر روشی که در توانش بوده موفق شده به اندازه‌ای از دست‌اندازی‌های دولت در منابع بانک مرکزی و بانک‌ها بکاهد. هرچند پایه پولی با شدت افزایش پیدا می‌کند، اما کنترل میزان نقدینگی هم اقدام کوچکی محسوب نمی‌شود. این بدون تردید یک دستاورد است و البته گواهی بر اینکه تورم امروز کشور از محل نرخ ارز و رشد نقدینگی که عمده بخش مدیریت آن بر عهده بانک مرکزی است، افزایش نیافته و عوامل دیگری در آن دخیل هستند. واقعیت این است که دستاوردهای یادشده در شرایطی رقم خورد که وقایع غزه و جنگ اسرائیل با فلسطین رخ داد و برخی کشورها و دولت‌ها تلاش‌های بسیاری کردند که جمهوری اسلامی را به میانه جنگ بکشند. در چنین شرایطی که زمینه افزایش نرخ دلار فراهم بود، بانک مرکزی مدیریت بازار ارز را به‌خوبی انجام داد و اکنون نرخ دلار در کانال چند ماه گذشته خود قرار دارد. نباید تصور کنیم که این نوسان به خودی خود کنترل شده و نقش نهادهای مرتبط با آن را نادیده بگیریم.

برخی به این عملکرد بانک مرکزی انتقاد دارند؛ زیرا می‌گویند نرخ ارز بالا نرفته و فنر تورم فشرده شده است. این نقد را وارد می‌دانید؟

من نه‌تنها با این گروه از دوستان همدل یا همسو نیستم، بلکه کاملا برعکس آنها فکر می‌کنم که باتوجه به نقش پررنگ و حیاتی نرخ ارز در جهت‌گیری‌های تورمی کشور، باید مدیریت این بازار به‌نحوی صورت بگیرد که حتی‌المقدور از افزایش نرخ ارزهای معتبر و تضعیف ارزش ریال جلوگیری شود. متوجه نمی‌شوم چرا عده‌ای چنین به واگذار کردن همه چیز به بازار تعصب دارند و به تبعات حرف خود هیچ توجهی ندارند. این غفلتی که نسبت به رفاه عمومی و وضعیت معیشتی مردم در عده‌ای مشهود است را نمی‌توانم درک کنم. هدف هر حکومت، سیستم و حتی اجرای هر سیاستی باید بهبود زندگی مردم جامعه باشد، نه بالا و پایین‌ رفتن صرف نرخ یک شاخص. اینکه می‌گویند فنر نرخ ارز فشرده شده و به آن نقد می‌کنند، جز اینکه باید آن را رها کرد و رها کردن آن هم نتیجه‌ای جز جهش تورم ندارد، ناشی از چیست؟ من هنوز متوجه نشدم.

آنها معتقدند همه قیمت‌گذاری‌های موجود (جز دستمزد ناچیزی که پرداخت می‌شود) باید کنار گذاشته و قیمت‌گذاری جهانی انجام شود و در بازار ارز هم باید تنها بازار غیررسمی را به رسمیت شناخت. این حرف از نظرتان منطقی نیست؟

معلوم است که این حرف را قبول ندارم. این دوستان تنها تمایل دارند که موانع افزایش تورم را از مقابل بردارند و به قیمت‌ها این فرصت را دهند که هر طور دوست دارند عمل کنند. در حالی می‌گویند که نرخ ارز باید در بازار تعیین شود که بزرگ‌ترین بنگاههای پتروشیمی ایران که در بازار سهام هم نقشی پررنگ دارند، خوراک خود را تقریبا با قیمت مفت دریافت می‌کنند و تنها مزیتی که دارند و موجب سوددهی آنها شده مفت خریدن انرژی و ارزان خریدن نیروی کار است و بس. اینکه عده‌ای از همین بنگاه‌های مشکل‌دار چنین دفاع کنند و فقط در پی افزایش سودآوری آنها باشند، از نظر من منطقی نیست.پتروشیمی‌ها و بنگاه‌هایی از این دست در حالی که نفت و گاز را به نازل‌ترین قیمت می‌خرند، می‌توانند صادرات خود را انجام دهند، چراکه به‌اصطلاح توان ارزان‌فروشی را به دست آورده‌اند. همین بنگاه هنگامی که ارز حاصل از صادرات خود را وارد می‌کند، معترض می‌شود که چرا باید دلار خود را به قیمتی ارزان‌تر از بازار سیاه، بفروشد. حال آنکه هنگام تولید با همین نرخ دلار واردات کالاهای مرتبط با تولید خود را انجام داده و پس از آن هم کمترین هزینه ممکن برای انرژی و نیروی کار را پرداخته، اما در آخر کار مایل است حتی دلار حاصل از صادرات خود را هم به قیمت آزاد بفروشد.این امر مانند این است که به برخی افراد یا بنگاه‌ها اجازه بدهیم که سفره مردم را به نفع سود فردی خود خالی کنند و نام این عمل را بازار رقابتی یا آزاد بگذارند. خوشبختانه بانک مرکزی اکنون به‌درستی تاکید دارد که باید ارز حاصل از صادرات در سامانه‌های مشخصی فروخته شود و از این رهگذر جلوی سوءاستفاده‌های عده‌ای را گرفته است. اینکه یک بنگاه بزرگ اقتصادی قصد دارد با فروش ارز هم بر میزان سود خود بیفزاید را می‌توانیم طنز ماجرا در نظر بگیریم.

اهمیت مدیریت بازار ارز در شرایط فعلی چیست؟

به هر حال با این اتفاق اقتصاد کشور بیش از پیش به سمت پیش‌بینی‌پذیر شدن حرکت کرده است. به‌طور قطع از مهم‌ترین عواملی است که برمبنای آن سرمایه‌گذاران اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند وضعیت نرخ ارز و پیش‌بینی‌پذیر بودن اقتصاد است. با این همه در حالی که دلار مدت‌هاست گران نشده نرخ کالاها از کاغذ کادو تا لبنیات و لاستیک تولید داخلی به‌شکل عجیبی افزایش یافته است.

چه عواملی را در گرانی فعلی موثر می‌دانید؟

از یک طرف دولت اجازه افزایش قیمت را با تغییر قیمت‌گذاری به برخی کالاها داده و از سوی دیگر تولیدکنندگانی در کشور هستند که هر دم به‌دنبال افزایش قیمت کالاها و خدمات خود هستند. آنها دائم تاکید دارند تولید در کشور نمی‌صرفد و باید گران‌تر بفروشیم. قرار نیست عده‌ای با خالی کردن سفره مردم جیب خود را پر کنند. به هر حال در پدید آمدن این دو عامل بانک مرکزی نقشی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین