-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->امیرعباس آذرم‌وندعضو هیات علمی دانشگاه علامه در گفت‌وگو با صمت مطرح کرد

ضعف مدیریت در تیم اقتصادی دولت

یک عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره ضعف‌های تیم اقتصادی دولت سیزدهم می‌گوید: «رئیس کل بانک مرکزی در گفت‌وگویی ادعا کرد در ماه‌های اخیر از حجم پول حقیقی در اقتصاد کشور کاسته شده است.

ضعف مدیریت در تیم اقتصادی دولت

این مسئله چه افتخاری دارد که چنین بر آن تاکید می‌کنند. از همه بدتر که چنین اتفاقی را محصول سیاست‌گذاری‌های خود می‌نامند و طوری وانمود می‌کنند که به‌دلیل این فاصله ناچیز میان تورم و رشد نقدینگی، سیاستی انقباضی را اجرا کرده‌اند. حال آنکه یک سیاست انقباضی بدون کاهش هزینه‌های دولت و مخارج دستگاه اجرایی، امکان طراحی و اجرا نخواهد داشت.»

محمد رجایی باغ‌سیایی، نماینده پیشین مجلس که این روزها بخش مهمی از وقت خود را در دانشگاه می‌گذراند، یکی از راهکارهای اساسی خروج از وضعیت فعلی کشور را اصلاح نظام مالیاتی می‌داند و درباره مالیات بر مجموع درآمد خاطرنشان می‌سازد: «مالیات بر مجموع درآمد از عادلانه‌ترین پایه‌های مالیاتی مرسوم در جهان امروز ماست. در این پایه مالیاتی، افراد براساس درآمد و جایگاه طبقاتی‌شان مالیات می‌پردازند و هرچه افراد از نظر اقتصادی فرودست‌تر می‌شوند مالیات کمتری می‌پردازند. کشورهای پیشرفته‌تر اروپایی از محل درآمدهای این پایه مالیاتی است که می‌توانند دولت‌های رفاه و سیاست‌های حمایت از فقرا را به اجرا در آورند.» آنچه که در ادامه می‌آید متن کامل گفت‌وگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.

اکنون در دوسالگی دولت سیزدهم قرار داریم. به‌عنوان یک کارشناس اقتصاد و نماینده پیشین مجلس عملکرد اقتصادی رئیسی و کابینه او را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بررسی عملکرد آقای رئیسی و دولتش، به‌شکل تک‌ساحتی و بعدی ممکن نیست، زیرا نتایجی یکسویه و غیرواقعی از این بررسی حاصل خواهد شد که به‌جای انتقال اطلاعات درست، وقایع را به‌شکلی دیگر به عرض مخاطب خواهد رساند. من وقتی به خود آقای رئیسی و فعالیت‌هایش نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم ایشان فردی پرتلاش هستند که واقعا آرزوی رفع مشکلات کشور را دارند و در این راستا هر چه در توان داشته و دارند را عرضه می‌کنند. حتی درباره سفرهای استانی او می‌توان گفت این کار را هم بیشتر در روزهای جمعه انجام می‌دهد که بیشتر مردم در حال استراحت هستند، اما نفر اول دستگاه اجرایی کشور به استان‌های مختلف سفر می‌کند تا دست‌کم حرف‌های مردم را بشنود. من فکر می‌کنم این تلاش‌هایی که ازسوی آقای رئیسی انجام شده، اتفاق مثبتی است و باید آن را به فال نیک گرفت.

اگر تنها نتیجه عملکردهای این دولت را مبنا قرار دهیم، تحلیل شما چگونه است؟

وقتی یک مسئله را تنها از زاویه نتیجه مورد واکاوی قرار دهیم، دیگر خیلی از نکات اهمیتی ندارند و مسئله این است که نتیجه مدنظر حاصل شده یا نشده است. واقعیات اقتصادی ایران امروز تا حد زیادی خود را به همه نشان داده و من کسی را نمی‌شناسم که مشکلات امروز کشور را نفی کند.

با این همه من فکر می‌کنم در بخش اقتصادی عملکرد همه بخش‌ها مساوی و یکسان نبوده است. به‌طور مثال ما مشکلی به‌نام تورم داریم که در نیم قرن اخیر بر اقتصاد کشور حاکم شده و عوارض فراوانی داشته است. با این همه تحریم‌های دهه ۹۰ موجب تشدید تورم در کشور و به ثبت رسیدن سطحی متفاوت از این شاخص در ایران شد. وقتی می‌بینیم در این ۲ سال شاخص تورم در کشور وضعیت چندان بهتری پیدا نکرده و حتی میزان آن نسبت به گذشته افزایش هم یافته، می‌توانیم بگوییم همکاران آقای رئیسی به‌ویژه در بخش‌هایی چون بانک مرکزی یا تصور درستی از مشکلات اقتصادی ندارند یا اینکه حاضر نیستند بپذیرند که تورم بالا و رشد پایین معضلات فوری اقتصاد کشور هستند؛ در غیر این صورت من حتی نمی‌توانم درک کنم که چگونه مدیران تنها نهاد سیاست‌گذار پولی کشور چنین اظهاراتی را مطرح می‌کنند.

چه اقداماتی دلیل انتقاد شما به بانک مرکزی و دیگر بخش‌های اقتصادی دولت است؟

جدا از اینکه آنها باید در حوزه مسئولیت‌شان تمام تلاش ممکن را می‌کردند تا از شدت مشکلات در کشور بکاهند، لابه‌لای بحث‌های گوناگون، گاه حرف‌هایی شنیده می‌شود که با هیچ وجهی از علم اقتصاد همخوانی ندارد و حتی در تضاد با مفاهیم پایه‌ای این علم است. بگذارید این‌طور بگویم؛ در علم اقتصاد این یک واقعیت بدیهی است که وقتی اقتصادی دچار جهش‌های قیمتی می‌شود، باید سراغ سیاست‌ها و بسته‌های ضدتورمی برود که این سیاست‌ها به‌طور کلی در انقباضی بودن با هم تشابه دارند؛ به‌عبارت ساده‌تر کسری بودجه محصول پیشی گرفتن هزینه‌ها از درآمدهای دولت است. در این شرایط دولت برای اینکه بتواند هزینه‌های خود را تامین کند سراغ تامین منابع از طریق افزایش نقدینگی می‌رود، این در حالی است که افزایش نقدینگی خود به خود موجب تورمی بزرگ می‌شود.

البته مسئولان بانک مرکزی ادعا می‌کنند نرخ رشد نقدینگی کاهش یافته است. این یک موفقیت نیست؟

کاهش رشد نقدینگی از ۳۹ درصد به ۳۱ درصد در سال، هرچند یک گام مثبت ولو بسیار کوچک و ناچیز است، اما منظور من این نیست. توجه داشته باشیم که کنترل نرخ تورم بدون کنترل نرخ رشد نقدینگی تقریبا ناممکن است. منظور از کاهش رشد نقدینگی، یک مسئله کیفی است، نه کاهش کمی و ناچیز این شاخص.

چه صحبت‌های دیگری موجب شده شما عملکرد مدیران بانک مرکزی را چندان رضایت‌بخش ارزیابی نمی‌کنید؟

به‌تازگی در برنامه‌ای از صداوسیما مشاهده کردم یک فرد (نام او را نمی‌برم) حرف‌هایی زده که من به‌عنوان یک دانش‌آموخته اقتصاد حیرت می‌کنم و نمی‌توانم باور کنم که یک نفر با تحصیلات دانشگاهی چنین حرف‌هایی را بزند. او در مقابل دوربین‌های تلویزیونی شروع به دفاع از سیاست افزایش نقدینگی کرد و در استدلال این حرف خود می‌گفت چون تورم در کشور ما بالا است، باید نقدینگی کشور با سرعت بیشتری رشد کند تا ما بتوانیم با افزایش نقدینگی و بالا بردن پایه پولی، تامین مالی آسان‌تری داشته باشیم.

همان‌طور که می‌دانیم، به‌جای سیاست انقباضی در دوره تورمی، از سیاست انبساطی دفاع می‌شود که اگر در هر شرایطی اجرا شود، خود به خود تورم‌زایی خواهد داشت. تصور کنید که باوجود افزایش‌های پی‌درپی نقدینگی، بدون توجه به رشد اقتصادی کشور، باز هم کسانی هستند در قامت مدیران کشور که خواهان تشدید افزایش نقدینگی هستند. پرواضح است که این اقدام نه‌تنها منجر به کاهش نرخ تورم نخواهد شد که به یک دور باطلی تبدیل می‌شود که به‌سرعت تورم را در کشور به ارقام بالاتری می‌رساند.از سوی دیگر رئیس کل بانک مرکزی در گفت‌وگویی ادعا می‌کند در ماه‌های اخیر از حجم پول حقیقی در اقتصاد کشور کاسته شده و آن را با آب‌وتاب تعریف می‌کند؛ حال آنکه چنین حرف‌هایی عجیب است. اگر در یک اقتصاد تورم ۵۰ درصد باشد، اما نقدینگی تنها ۴۸ درصد رشد کند، آن وقت باید گفت از حجم پول حقیقی در کشور کاسته شده است. این مسئله چه افتخاری دارد که چنین بر آن تاکید می‌کنند. از همه بدتر که چنین اتفاقی را محصول سیاست‌گذاری‌های خود می‌نامند و طوری وانمود می‌کنند که به‌دلیل این فاصله ناچیز میان تورم و رشد نقدینگی، سیاستی انقباضی را اجرا کرده‌اند؛ حال آنکه یک سیاست انقباضی بدون کاهش هزینه‌های دولت و مخارج دستگاه اجرایی، امکان طراحی و اجرا نخواهد داشت. من گاهی حتی نمی‌توانم آقایان را درک کنم و بفهمم چه می‌گویند. به‌نظر می‌رسد اگر مشکلی هم وجود دارد از ماست و این دوستان هیچ ایراد و مشکلی ندارند. به‌عنوان یک دانش‌آموخته اقتصاد، اظهاراتی از جنس کاهش حجم پول حقیقی را مطرح نکنید که به زیان همه است. حتی اگر آن را عنوان هم کردید، مسئله‌ای نیست؛ حداقل آن را به‌عنوان محصول اجرای سیاست انقباضی به مردم معرفی نکنید که یکسره اشتباه است. این عذر بدتر از گناه است که باوجود تامین دوباره کسری بودجه از طریق رشد نقدینگی، طوری جلوه دهیم که گویا سیاستی انقباضی اجرا شده که در نتیجه آن از حجم پول حقیقی کاسته شده است.

اخیرا وزیر اقتصاد و امور دارایی در گفت‌وگویی از آمار تورم تیرماه پرده برداشت و ادعا کرد تورم وارد کانال ۳۰ درصد شده و اندکی بیش از ۳۹ درصد است؛ به‌بیان دیگر وزیر اقتصاد مدعی است در عرض ۲ ماه، تورم سالانه ۱۰ درصد کاهش یافته است. چرا چنین تغییرات نسبتا بزرگی را نمی‌توان در زندگی مردم عادی حس کرد؟

آقای خاندوزی حتما به آمارهای متقن دسترسی و به صحت آنها هم اعتماد دارند که آن را اعلام می‌کنند. در هر صورت شاخص تورم را دو مرجع مهم در ایران محاسبه می‌کنند و محاسبه آن به وزارت اقتصاد و امور دارایی به‌طور مستقیم ارتباطی ندارد. من هم امیدوارم تمام این آمارهای مثبت واقعی و دقیق باشند و اقتصاد ایران در شرایط حرکت به دوره پیشرفت و توسعه خود باشد. موفقیت ایران و ایرانی آرزوی هر کسی است که نجابت و تواضع مردم ایران را می‌بیند.حتی اگر این ادعاهای آقای خاندوزی درست باشد، می‌توانیم این طور نتیجه بگیرم که سیاست‌های اجراشده با نتایج به‌دست آمده در تناقض قرار دارند.

برخی به این آمارها تردید دارند و صحت آنها را زیر سوال می‌برند. شما در این باره چه فکر می‌کنید؟

من به این مسائل این‌گونه نگاه نمی‌کنم. همان‌طور که در سوال قبلی هم گفتم باید امیدوار بود که آقای خاندوزی ارقام دقیقی را اعلام کرده باشند. من اگر بخواهم صحت آمارهایی را که یک مقام مسئول اعلام کرده زیر سوال ببرم، باید به اعداد و ارقام مستندی دسترسی داشته باشم که درحال‌حاضر چنین اطلاعاتی وجود ندارد و من هم به آن دسترسی ندارم. پس بهتر است به گفته‌های مسئولان کشور اعتماد کنیم. البته می‌توان از مسئولان مربوطه خواست درباره ارقام شاخص‌های مهم اقتصادی، با احتیاط و وسواس کامل عمل کنند. هدف از انتشار آمارهای رسمی، بیان واقعیت‌های نامکشوف است و اگر این ارقام دقیق نباشند، به ضدهدف خود تبدیل می‌شوند و سرمایه اجتماعی را کاهش می‌دهند.

یک عضو موسسه‌ای مطالعاتی زیرمجموعه شورای نگهبان چندی پیش در رد پایه مالیات بر مجموع درآمد افراد گفته بود با این سیاست مخالف است، چون فکر می‌کند این اقدام فضولی در کار مردم و سرک کشیدن در مسائل خصوصی افراد است. بسیاری تحول نظام مالیاتی را از جمله مهم‌ترین مسائل کشور می‌دانند؛ با این تصورات فکر می‌کنید اصلاح این نظام ممکن خواهد بود؟

واقعا یکی از اعضای موسسه‌ای وابسته به شورای نگهبان گفته‌اند که اخذ مالیات از مجموع درآمد افراد سرک کشیدن در زندگی مردم است!!

بله؛ ایشان دقیقا از واژه سرک کشیدن استفاده کرده‌اند. باور نمی‌کنید؟

من این صحبت‌ها را نشنیده‌ام و برمبنای شنیده و دیده شما به بررسی می‌پردازم. واقعیت این است که اگر کسی ولو در شورای نگهبان هم چنین حرفی زده، تنها نظر خودش را بیان کرده است. مسائل مربوط به اصلاح نظام مالیاتی، مسائلی پیچیده و در عین حال تخصصی هستند که به این شکل و زاویه نمی‌توان به آن ورود کرد.

نظر شما درباره پایه مالیاتی «مجموع درآمد» چیست و فکر می‌کنید مخالفت‌هایی از این دست می‌تواند ضعف‌های این پایه مالیاتی را بیان کند؟

هر سیاستی ممکن است نکات مثبت و منفی در خود داشته باشد. اینکه یک کارشناس وابسته به یک موسسه مطالعاتی نظرش را بگوید، چیز عجیبی نیست و نظر شخصی هر کس در جای خود محترم است. با این حال من فکر می‌کنم اگر با همین دوستان درباره مزایا و کمکی که این پایه مالیاتی می‌تواند به تامین پایدار منابع موردنیاز دولت و همزمان کاهش فاصله طبقاتی و افزایش رفاه عمومی کند، صحبت شود، نظرشان تغییر خواهد کرد.

اهمیت این پایه مالیاتی در چیست؟

در بررسی اقتصادهای جهان متوجه می‌شویم این پایه مالیاتی از بهترین پایه‌های اخذ مالیات است که توان افزایش عدالت و توزیع ثروت‌ها را هم دارد؛ به‌بیان دیگر این پایه از عادلانه‌ترین پایه‌های مالیاتی مرسوم در جهان امروز است. امروز در کشور ما گفته می‌شود وضعیت عدالت چندان مناسب نیست و لااقل با روزهای مطلوب فاصله فراوانی وجود دارد. در سیاست اخذ مالیات از مجموع درآمد، افراد براساس درآمد و جایگاه طبقاتی‌شان مالیات می‌پردازند و هر چه افراد از نظر اقتصادی فرودست‌تر می‌شوند مالیات کمتری می‌پردازند. در کشورهای پیشرفته‌تر اروپایی نیز از محل درآمدهای این پایه مالیاتی است که دولت‌های رفاه و سیاست‌های حمایت از فقرا به اجرا در می‌آید. من معتقدم مسئله مالیات در شرایط امروز اقتصاد ما یک مسئله جدی و حتی حیاتی است. به‌صراحت می‌توان گفت اگر هدف دولت کاهش کسری بودجه، همزمان با کاهش فقرا باشد، اخذ مالیات از مجموع درآمد افراد از بهترین سیاست‌هایی است که در جهان امروز استفاده می‌شود. این سیاست‌ها، سیاست‌هایی هستند که کمکی شایان به رفع مشکلات کشور خواهند کرد و بهتر است به‌جای نگاه اجمالی، به سیاست‌هایی که بارها آزموده شدند و کارشناسان هر بار نتایج مثبت آنها را دیده‌اند، عمیق‌تر نگریسته شود و از به کار بردن واژه‌هایی که در بحث‌های تخصصی و علمی جایی ندارند، خودداری کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین