انرژی تجدیدپذیر غول چراغ جادو نیست
چند سالی است که تامین برق به چالش اساسی برای سیاستگذاران کشور تبدیل و در راستای رفع آن راهکارهایی مطرح شده که تازهترین آن تامین بخشی از برق موردنیاز نهادهای دولتی با نصب پنل خورشیدی در این ادارات است؛ راهکاری که در نگاه نخست جذاب و مطلوب به نظر میرسد، اما وقتی آن را در گفتوگو با کارشناسان بررسی میکنیم، متوجه میشویم حصول نتیجه با این راهکار چندان هم آسان نیست و تحریم، بروکراسی پیچیده و عدم کفایت زیرساخت شبکهای ما از جمله مسائلی است که تحقق اهداف تعیینشده در این بخش را با چالش مواجه میکنند. از جمله کارشناسان معتقد به پیچیدگی و پرهزینه بودن طرحهای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر دکتر سعید منصور افشار، کارشناس و متخصص حوزه انرژیهای خورشیدی است که سابقه فعالیت زیادی در این بخش دارد. وی درباره کارآمدی حوزه انرژی تجدیدپذیر در رفع چالشهای حوزه برق میگوید: «انرژی خورشیدی غول چراغ جادو نیست و فقط میتوان به آن بهعنوان ابزاری برای کاهش کمبود که حالا لفظ «ناترازی» جایگزین آن شده، استفاده کرد.» آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس حوزه انرژی تجدیدپذیر است.

بهعنوان نخستین پرسش چالشی که اکنون در حوزه برق شکل گرفته را ناشی از چه چیزی میدانید؟
در کلامی جامع مهمترین و اصلیترین دلیل بروز بحرانهای فعلی دخالت دولت در حوزه انرژی و دخلوتصرفهای قیمتی در این بخش است که اقتصاد برق را به ورشکستگی رسانده است.
اکنون تحرکاتی ازسوی دولت برای رفع چالش حوزه انرژی بهویژه برق شکل گرفته و در این راستا رئیسجمهور به تمام نهادهای دولتی تکلیف کرده حدود ۲۰ درصد برق موردنیازشان را با نصب پنلهای خورشیدی تامین کنند. بهعنوان کسی که سالهاست در این زمینه فعالیت کردهاید، آیا چنین امری راشدنی میدانید؟
بهعنوان کسی که از سال ۱۳۸۸ در حوزه برق و نیروگاه خورشیدی فعالیت میکنم، با احترام به گفته آقای پزشکیان پاسخ این سوال را بهصراحت «خیر» میدهم و برای آن دلایل گوناگونی دارم. ضمن اینکه ایشان برای اجرای چنین برنامهای ضربالاجل دوماهه تعیین کردهاند، این در حالی است که چنین برنامهای حتی در طول یک سال هم محقق نخواهد شد. علاوه بر این رئیسجمهوری در جلسهای که بنده هم حضور داشتم اعلام کردند تا پایان سال آینده باید ۳۰ هزار مگاوات برق از انرژی خورشیدی تامین شود. این اهداف محققشدنی نیست و بیان آن نیز ناشی از اطلاعات غلطی است که در اختیار رئیسجمهور قرار میگیرد.
اما این طرحی است که در بسیاری از کشورها در حال اجراست و موفق بوده، چرا شما اینگونه قاطعانه آن را رد میکنید؟
من معتقدم این مسئله محقق نخواهد شد و برای این گفتهام هم دلایل گوناگونی دارم؛ نخست اینکه انرژی خورشیدی تنها حاصل بکارگیری ابزاری بهنام سلول خورشیدی یا پنل خورشیدی نیست، بلکه پنل بخش کوچکی از آن است. بهمنظور بهرهگیری از نور خورشید برای تولید انرژی باید سامانهای بسیار گسترده شامل کابلهای دیسی، سولار کنترلر و از همه مهمتر اینورتر که برق دیسی را به ایسی تبدیل میکند راهاندازی شود. اینها امکاناتی است که بهراحتی در دسترس ما نیست.
یکی دیگر از دلایل عدم افزایش وزن این نوع انرژی در سبد انرژی مصرفی کشور، نبود برنامهای منسجم در راستای توسعه استفاده از این نوع انرژی است. این نبود برنامه دقیقا تاثیر خود را در بخشهایی چون قیمتگذاری انرژی تولیدی از این راه نیز نشان میدهند.
دلیل دیگر عدم موفقیت برنامه یادشده نبود منابع و بودجه برای آن است؛ حتی همین امسال هم که رئیسجمهور نهادهای دولتی را موظف به تامین بخشی از برق مصرفی خود از طریق نصب پنلهای خورشیدی کرده، در قانون بودجه کشور منبعی برای این بخش در نظر گرفته نشده، این در حالی است که هزینه راهاندازی و نگهداری سامانههای خورشیدی بسیار بالا و حتی بیشتر از نیروگاه گازی است.
چالش دیگر در دسترس نبودن نیروی متخصص است. متاسفانه اکنون برخی از دانشکدههای برق ما به بنگاه صدور و فروش مدرک تبدیل شدهاند و از آنها نیروی ماهر متخصص در نمیآید. این چالش بزرگی است که در مسیر تحقق اهداف این بخش قرار دارد.
در کنار چالشهایی که به آن اشاره کردیم مسئله مهم دیگر مربوط به ذخیرهسازی انرژی حاصل از سامانههای خورشیدی است، زیرا اکنون شبکه برق ما زیرساخت ذخیره این نوع انرژی را ندارد.
اگر از این چالشها بگذریم به موضوع قانون و بروکراسی در کشور میرسیم. بروکراسی پیچیده واقعا کار را مشکل کرده و اگر فردی برای اهاندازی یک نیروگاه خورشیدی اقدام کند باید از چندین نهاد شامل وزارت نیرو و جهاد کشاورزی و منابع طبیعی و میراث فرهنگی و... فقط برای تایید مکان موردنظر مجوز دریافت کند که این مسئله از دل همان چالش بزرگ عدم برنامهریزی منسجم رشد میکند. برای کوچکنمایی این مشکلات هم راهکاری چون برپایی این نیروگاهها در دل کویر را مطرح میکنند که گاهی بهنظر میرسد پشت ارائه این ایدهها هیچ فکری وجود ندارد؛ در همین مورد راهاندازی نیروگاهها در کویر به امنیت این نیروگاهها فکر شده است؟ یا بهلحاظ آبوهوایی امکان اجرای این طرحها در کویر منطقی است؟ آیا به این فکر شده که در صورت وقوع یک طوفان شن تمام این استراکچرها تبدیل به تپههای شنی میشوند. علاوه بر این موارد آیا در کویر دسترسی به شبکه اصلی برق برای تزریق انرژی تولیدشده از سامانههای خورشیدی بهراحتی ممکن است؟
با چالشهایی که به آن اشاره کردید، حداکثر تولیدی که میتوانیم در زمینه انرژی خورشیدی برای سال ابتدایی جدی شدن این برنامه متصور باشیم، چقدر است؟
اگر شرایط بهطور کامل فراهم شود و از همه مهمتر، چالش ذخیرهسازی انرژی حاصل از سامانههای خورشیدی نیز مرتفع گردد، ما میتوانیم سالانه در بهترین حالت هزارمگاوات انرژی از منبع خورشید تولید کنیم، زیرا اینگونه نیست شما سیستمی را راهاندازی کنید و از آن پس به منبعی بیپایان و بیزحمت انرژی متصل شوید. برمبنای همین اشتباه است که گاهی در رسانهها شاهدیم تیترهایی مانند « از خورشید انرژی رایگان بگیرید» هستیم.
در اکثر بخشهای کشور ما در بهترین شرایط روزانه ۵ ساعت آفتاب کاربردی برای این سامانهها وجود دارد و اگر هم در مزارع خورشیدی اتوترکینگ نصب شود، در تابستان در نهایت ۸ ساعت به انرژی کارآمدی از منبع خورشید دسترسی خواهید داشت که بسته به ظرفیت نصب شده تولید متفاوتی خواهند داشت. ضمن اینکه بهلحاظ جغرافیایی نمیتوان رفع چالش برق همه استانها را با طرح توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر پی گرفت.طبیعی است آنچه از مزارع انرژی خورشیدی در سیستانوبلوچستان و کرمان حاصل میشود با دستاوردهای یک مزرعه با همان مقیاس در اردبیل و... متفاوت خواهد بود و نباید برای اردبیل توسعه ظرفیت اینگونه نیروگاهها را بالا تصور کرد.
پس چگونه کشورهایی چون آلمان در این زمینه موفقیتهای چشمگیری داشتهاند؟
برنامه و روند اجرایی کشورهای موفق در این زمینه کاملا با ما متفاوت است. در همین آلمان که شما به آن اشاره کردید حوزه برق در اختیار بخش خصوصی و بازار کاملا رقابتی است و قیمتگذاری دستوری در آن محلی از اعراب ندارد؛ بر همین مبنا انگیزه برای تولید در این بخش فراهم است.
در نقطه مقابل در ایران طرف معامله تولیدکنندگان در ایران وزارت نیرو است که بهصراحت میتوان گفت جزو بدحسابان دولتی است و نه در قیمتگذاری و نه زمان پرداخت مطالبات مطلوب عمل نمیکند؛ ضمن اینکه این کشور در فناوری این بخش درگیر چالشهایی که ما با آن مواجهیم، نیست و ظرفیت و زیرساخت ذخیرهسازی شبکههای برق آنها با ما تفاوت اصولی دارد.
برای توسعه در این بخش الزامات را چگونه طبقهبندی میکنید؟
برای آغاز توسعه در این بخش نخستین الزام رفع تحریم است. تا زمانی که تحریم وجود داشته باشد دسترسی ما به فناوری روز در این زمینه بسیار سخت خواهد بود؛ کما اینکه اکنون اینورتر که مهمترین بخش یک سامانه خورشیدی است، به صورت قاچاق آنهم نه در کیفیت و ظرفیت مطلوب بلکه با ظرفیتهای محدود چون ۲۰ کیلووات وارد میشود یا کابلهای دیسی که تولید داخل آنها بسیار کم است و باید با هزینه بسیار زیاد از خارج تامین شود.
این مسائل قطعا چالشهای زیادی را در دسترسی به اهداف این بخش ایجاد خواهد کرد. البته به موازات رفع تحریم باید مشکل نقل و انتقال مالی و FATFنیز حل شود. یعنی ما به بازارها و زیرساختهای مبادلات جهانی دسترسی داشته باشیم.
موضوع دیگر مربوط به اصلاح روند قیمتگذاری این نوع انرژی است. اکنون هزینه تمامشده هر کیلووات ساعت برق در حداقلترین حالت حدود ۵ هزار تومان است، این در حالی است که نرخ پایه آن در بورس حدود ۴ هزار تومان تعیین شده است؛ ضمن اینکه روند معامله این انرژی در بورس هم چندان شفاف نیست. یعنی تا تعدیل نرخ انرژی صورت نگیرد و قیمتها در این بخش واقعی نشود نمیتوان امید به بهبود داشت.
براساس آنچه گفتید تعدیل قیمتها یعنی رشد نرخ برق؛ آیا این اقدام در شرایط فعلی اقتصاد بیمار خانوار را بیمارتر نمیکند؟
همانگونه که ابتدای صحبتهایم اشاره کردم مشکل از آنجایی ناشی میشود که ما اقتصاد خود را طوری بنا کردهایم که من نام آن را اقتصاد «مرغعشقی» گذاشتهام؛ یعنی دولت خود را مسئول تامین مایحتاج شهروندان میداند و بر همین مبنا با پرداخت یارانه و... اقدام به حمایت از آنها میکند و شرایط را بهگونهای رقم زده که اگر روزی دست از این حمایتگری بردارد، مشکلات و شاید بحرانهایی در اقتصاد مردم ایجاد شود و عدهای قربانی شوند. با این حال الزام این اصلاح در حد جراحی است که باید برای یک بیمار مبتلا به سرطان (اقتصاد ایران) انجام و بخشی از بافت بدنش برداشته شود تا بتواند دوباره سلامتش را بازیابد؛ در غیر این صورت دچار مرگ زودرس میشود، زیرا تجربه ثابت کرده که دولت کنشگر خوبی در حوزه اقتصاد نیست و فعالیتهای اقتصادیاش عموما زیانده است. تنها نقشی که دولت باید در حوزه اقتصاد ایفا کند نظارت متعهدانه است که اتفاقا ورود دولت در فعالیت اقتصادی او را از ایفای این نقش بهصورت مطلوب بازداشته است. ضمن اینکه همزمان با اصلاحات قیمتی باید اصلاحات دیگری نیز انجام شود. مثلا اگر قرار است نرخ سوخت خودروها افزایش یابد همزمان باید بستر برای تولید خودروهای کممصرف یا واردات خودروهای خارجی فراهم شود یا در بخش برق باید در تولید لوازم خانگی و شدت مصرف انرژی آنها نظارت اصولی صورت گیرد.
بهاعتقاد شما رفع مشکلات فعلی در حوزه برق چند سال زمان میبرد و راههای کوتاهمدت آن چیست؟
رفع کمبود برق فعلی و رسیدن به شرایط ۱۰ سال پیش حداقل ۴ سال زمان لازم دارد و راهکار آن بازسازی و توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی و نیروگاههای اتمی (در صورت حل مشکل زبالههای آن) و در کنار آنها بهرهگیری از منابع تجدیدپذیر چون خورشید، البته نه بهمیزانی که این روزها مطرح میشود، است.
البته تاکید میکنم انرژی خورشیدی غول چراغ جادو نیست و فقط میتوان به آن بهعنوان ابزاری برای کاهش کمبود که حالا لفظ «ناترازی» جایگزین آن شده، استفاده کرد.
آیا تکنولوژی که اکنون در راستای بهرهگیری از انرژی خورشید در کشور ما وجود دارد در حد تکنولوژی این حوزه در دیگر کشورهای جهان است؟ یعنی ما به آخرین فناوری این بخش دسترسی داریم؟
خیر؛ اتفاقا به موضوع مهمی اشاره کردید. اکنون در دنیا پنلهایی بهکار گرفته میشوند که ظاهری شبیه ایزوگام دارند و کافی است فضای زیر پوشش طرح را با این پنلها مفروش کنید و دیگر نیاز نیست که استراکچرهایی برای آنها نصب شود، این در حالی است که در کشور ما همین حالا هم به افراد مجوز راهاندازی کارخانه تولید پنلهایی با تکنولوژی ۱۰ سال پیش داده میشود. پیش از این پنلهایی وجود داشت که بازدهی آنها حدود ۷ درصد بوده، اما تکنولوژی روز میزان این بازدهی را به ۲۳ درصد رسانده، با این حال تحریم سبب شده ما بهراحتی به این فناوریها دسترسی نداشته و از مزایای آن محروم باشی.
سخن پایانی
ما برمبنای امضای ایران پای معاهده پاریس موظف به توسعه استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر هستیم، اما متاسفانه تاکنون اقدام قابلتوجهی در این زمینه انجام نشده و اگر هم اقدامی انجام شده باشد آنقدر شتابزده و ناشیانه بوده که دستاورد مطلوبی از آن حاصل نشده است. اصلا برپایه همین عدم تدقیق در برنامههاست که آمارهای هدفگذاری و تکالیفی تعیین میشوند که بهاعتقاد متخصصان چندان منطقی و عملی نیست؛ بنابراین اگر تحقق برنامهها در حوزه تجدیدپذیرها نیز بهقدر اظهارنظرها و سخنرانیها مهم است باید سیاستگذاران در تنظیم این برنامهها و دستورکارها از صاحبنظران این حوزه نظرخواهی و مشورت دریافت کنند.