خط فقر یک خانوار در تهران چقدر است؟
موضوع حقوق و دستمزدها، مسکن، تورم و مسائل معیشتی در شهرهای بزرگ، به ویژه در پایتخت، از عوامل کلیدی و در عین حال تا حدی نامشخص در اقتصاد کشور به شمار میرود.
اگرچه آمارهای رسمی به صورت ماهانه، فصلی و سالانه میانگین اعداد را در این حوزهها ارائه میدهند، اما گاهی برخی از این اعداد تحت بررسی و نقد اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی قرار میگیرد. با توجه به اعلام عدد ۲۰ میلیونی به عنوان خط فقر برای خانوادههای سه نفره در تهران، سوالاتی درباره واقعگرایی یا عدم واقعگرایی این عدد و روش محاسبه آن به وجود آمده است. مهدی پازوکی، اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی، در گفتوگو با فرارو به این سوالات پاسخ داده است.
محاسبه خط فقر بدون در نظر گرفتن وضعیت مسکن شبیه شوخی استمهدی پازوکی به فرارو گفت: «یک فقر مطلق وجود دارد و یک فقر نسبی. هر شخص برای زنده ماندن و بقا به میزان مشخصی از کالری نیاز دارد که ۲۵۰۰ کالری است. بررسیها نشان میدهد که یک شخص به چه میزان از خوراکیها برای تامین این ۲۵۰۰ کالری نیاز دارد. متاسفانه نیمی از ایرانیان این میزان کالری را دریافت نمیکنند. اقتصاددانان بر اساس ارزش اقتصادی این اقلام تشخیص میدهند کدام افراد در فقر مطلق قرار دارند. فقر نسبی، اما به اختلاف حقوق و درآمدهای اقشار اشاره دارد. اما مسئله مسکن هم مطرح است. این که یک شخص صاحب خانه باشد و نخواهد هر ماه مبلغی اجاره پرداخت کند از بار فشار روی دوش او کم خواهد کرد. با این تفاسیر شخصی که در تهران زندگی میکند، ولی خانه هم دارد و قرار نیست هر ماه مبلغی اجاره پرداخت کند، نسبت به آن شخصی که خانه ندارد، وضعیت بسیار بهتری دارد. مثلا اگر ماهانه ۱۵ میلیون حق بازنشستگی میگیرد، ولی اجاره خانه نمیدهد حداقل ۴۰ میلیون تومان جلوتر از شخصی است که مجبور به پرداخت اجاره بها است.»
وی افزود: «همچنین در این بحث، ضریب جینی بسیار مهم است. در کشورهای اروپایی این ضریب بین ۲ دهم تا سه دهم است. در اروپا و آمریکا، ضریب جینی بر اساس درآمد خانوار حساب میشود. در ایران، چون ما فاقد اطلاعات درآمدی دقیق هستیم بر اساس درآمد خانوار حساب میشود. در حالی که درآمد با هزینه متفاوت است. یعنی اکنون فرض بر این است که خانوارهای ایرانی هر چه درآمد دارند را هزینه میکنند. اما در دنیای واقعی که اینطور نیست. آنهایی که در فرمانیه، زعفرانیه و امثالهم زندگی میکنند، درآمدی بسیار بالاتر از مخارجشان دارند. اکنون پرسش این است که درباره شهر تهران رقم ۲۰ میلیون تومان، مشروط بر صاحب خانه بودن محاسبه شده یا خیر. بله در صورت صاحبخانه بودن شاید بتوان گفت این ۲۰ میلیون کفاف خورد و خوراک را با توجه به نرخ تورم میدهد. اگرغیر از این روش محاسبه شده است، پس بی رودروایسی، همه کارمندان دولت زیر خط فقر قرار دارند.»
حدود ۲۶ میلیون ایرانی در نیازهای اساسی ماندهاند
این اقتصاددان در ادامه گفت: «وضعیت اقتصادی به شکلی است که حتی آن که مسکن دارد نمیتواند از پس هزینههای زندگی بر بیاید چه برسد به آن که مسکن ندارد. تاکید من بر این است که عدد ۲۰ میلیون بدون در نظر گرفتن هزینههای مسکن شبیه به شوخی است. همچنین فراموش نکنیم که راجع به درآمد ما در کشورمان، آمار دقیق نداریم. همه جای دنیا تولید ناخالص ملی با این روش محاسبه میشود که مخارج، درآمد و ارزش افزوده را کنار هم قرار دهند. اما ما در بخش درآمدی اطلاعات کافی نداریم. کشور ما درگیر فقر مسکن، بد مسکنی و پدیدههایی از جمله خانههای اشتراکی است. در ارزیابی ۲۰ میلیونی حتی اگر متوسط درآمد هم اگر ملاک گرفته شده باشد، باز هم دقیق نیست و نمیشود گفت درست است.»
وی افزود: «بنا بر آمارهای دولتی، ۲۶ میلیون ایرانی توان برآورده کردن نیازهای اساسی خود را ندارند. اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده که در حال حاضر نرخ فقر ما معادل ۳۰ درصد است. این به معنای آن است که حدود ۲۶ میلیون نفر از ایرانیان توانایی برآورده کردن نیازهای اساسی خود را ندارند. درواقع، نرخ فقر شدید در ایران حدود ۵ درصد است. این اعداد و ارقام به ویژه در شهر تهران یک وضعیت خطرناک ایجاد میکند و خط فقر ۲۰ میلیون تومانی برای خانواده ۳ نفری، را نمیتوان یک معیار قابل اتکا دانست.»