ناگفته هایی از هنگامه قاضیانی بازیگر محبوب+ بیوگرافی و تصاویر
در این بخش از ستاره پارسی نگاهی به زندگی هنری هنگامه قاضیانی بازیگر محبوب می اندازیم
هنگامه قاضیانی زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۹ است. هنگامه قاضیانی متولد مشهد است. هنگامه قاضیانی هنرپیشه تئاتر،سینما و تلویزیون است. هنگامه قاضیانی مترجم خواننده اهل ایران است. هنگامه قاضیانی در سال ۱۳۸۶ و ۱۳۹۰ برندهٔ جایزهٔ سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد.
هنگامه قاضیانی بازیگر سینما و تلویزیون، ۳۰ اردیبهشتماه امسال پنجاه ساله میشود. کسی که دیر پا به عرصه سینما گذاشت، اما خیلی زود توانست پلههای ترقی را طی کند و به هنرمندی شناخته شده در کشور تبدیل شود.
او متولد مشهد است و ۸ سال از عمرش را در این شهر گذرانده است، تااینکه بنا به دلایل خانوادگی راهی تهران میشود. با این حال این هنرمند خودش را مشهدی میداند و در مصاحبه خود با فریدون جیرانی در برنامه «سیو پنج» نیز بر این نکته اشاره میکند: «با اینکه تعداد روزهای زندگیام در مشهد کم بوده، همیشه با افتخار میگویم دختر خراسان هستم، چرا که از خاک توس انسانهای بزرگی، چون فردوسی و مهدی اخوانثالث برخاستهاند پس چرا نباید به این خاک افتخار کنم؟»
ما امروز به مناسبت تولد این هنرمند مشهدی نگاهی داشتیم به کارنامه حرفهای او در زمینه بازیگری، موسیقی و مترجمی، همچنین گفتوگویی ترتیب دادیم با ناصر ضمیری کارگردان مشهدی سینما که در اولین فیلم بلند سینمایی خود به نام «بادیگران» با هنگامه قاضیانی همکاری کردهاست.
درباره تجربه همکاری با هنگامه قاضیانی در اولین فیلمسینماییتان «بادیگران» بگویید.
تجربه همکاری با خانم قاضیانی در فیلم «با دیگران» برای من خیلی خوب بود. به ویژه که این اثر، اولین فیلمسینمایی من بود و من نیاز داشتم با افرادی کار کنم که تجربه حضور در فیلمهای سینمایی بسیاری را در کارنامه خود دارند. من از تجربه خانم قاضیانی بسیار کمک گرفتم و چیزهای زیادی از او آموختم. از نتیجه کار نیز راضی هستم به دلیل آنکه آن حسی که میخواستیم به مخاطب منتقل کنیم کاملا دربازی تک تک بازیگران و به ویژه خانم قاضیانی وجود داشت.
چه شد که برای نقش طاهره در "بادیگران" هنگامه قاضیانی را انتخاب کردید؟
از زمانی که فیلمنامه را نوشتم و برای دریافت پروانه ساخت و پیدا کردن تهیهکننده به تهران رفتم، دوست داشتم نقش طاهره را خانم قاضیانی بازی کند. البته آشنایی کلی ما برمیگردد به اختتامیه ششمین دوره جشنواره پروین اعتصامی که فیلم «شیر تلخ» من به عنوان بهترین اثر این رویداد انتخاب شد. در این مراسم هنگامه قاضیانی نیز حضور داشت و آنجا گفتوگویی میان ما شکل گرفت. او به من گفت «شیر تلخ» را دیده و آن را خیلی دوست داشته است و من هم ابراز امیدواری کردم که در آینده بتوانم با او همکاری داشته باشم. بعد از گذشت دوسال از این اتفاق برای نقش طاهره با او تماس گرفتم و مکالماتمان را یادآوری کردم. از آنجایی که خانم قاضیانی فیلمنامه را دوست داشت، جلساتی باهم گذاشتیم که درنهایت این جلسات منجر به شکلگیری همکاری شد و بالأخره این فیلم ساخته شد.
آیا همشهری بودن او با شما در این انتخاب تأثیر داشت؟
نه واقعا. آن زمان مبنای من برای انتخاب خانم قاضیانی این بود که مطمئن بودم او میتواند به نقش «طاهره» عمق ببخشد و آن حس لازم را در فیلم «با دیگران» ایجاد کند. درباره همشهری بودنمان هم بعدها در جلساتی که داشتیم صحبتهایی پیش آمد.
به عنوان کارگردانی که با هنگامه قاضیانی کار کرده سطح بازیگری او را چطور میبینید؟
به نظر من هنگامه قاضیانی در جایگاه خیلی خوبی در حرفه بازیگری قرار دارد. به طوری که هم به لحاظ هنری و هم اخلاقی مورد تأیید مردم و محافل سینمایی خودمان است. او اگر احساس کند فیلمی نتیجه و بار فرهنگی لازم را ندارد آن کار را نمیپذیرد و این اتفاقی بسیار ارزشمند در شخصیت این هنرمند است. وسواسی که در انتخاب کار دارد، گزیده کاری، دقت بالا، با احساس بودن و همراهی با گروه فیلمبرداری، خلاقیت در بازیگری و انرژی و پشتکاری که در این سالها برای طی کردن این مسیر داشته به نظر من جایگاه محکمی در این عرصه را برایش رقم زدهاست.
با توجه به اینکه خانم قاضیانی کمی دیر و در سن سی سالگی وارد عرصه سینما شد، فکر میکنید پیشرفت او در این مسیر چگونه بوده است؟
دیر وارد شدن مهم نیست درست وارد شدن مهم است. من سن را ملاک قرار نمیدهم. به نظر من آن پشتوانهای که فرد برای خودش ساخته، حائز اهمیت است تا وقتی وارد این عرصه میشود پختگی و تجربه و دانشش دست به دست هم دهد و باعث شود که مسیر موفقیت را سریعتر طی کند. چه بسا کسانی بودند که در سن کم وارد سینما شدند و به دلیل پایهگذاریهای نادرست بعد از دو یا سه کار حذف شدند و نتوانستند کارشان را ادامه دهند.
به نظر من خانم قاضیانی قبل از اینکه وارد حوزه سینما شود تمام پایههای لازم مثل مطالعه، سفر، تجربه کردن و مقدمات دیگر را برای خودش آماده کرده و کنار هم چیده بود. از اینرو نیز توانست درکارش، سریع تجربه کند، بیاموزد، و خیلی با انگیزه مسیر را طی کند.
مهمترین ویژگی که فکر میکنید به موفقیت بیشتر او در این مسیر کمک کرده چه بودهاست؟
به نظر من برای هر هنرمندی انتخاب بسیار مهم است و انتخابهای درست مهمترین ویژگی هنگامه قاضیانی است. او پروژههایش را هوشمندانه انتخاب میکند و به سراغ کارهایی میرود که بار فرهنگی داشته باشد و حس خوبی به او منتقل کند. همچنین نقشی را انتخاب میکند که جای کار داشته باشد و نقشی ماندگار باشد به طوری که بارها مردم درباره آن صحبت کنند.
آیا بیحاشیه بودن او را هم در این موفقیت مؤثر میدانید؟
قطعا. بیحاشیه بودن خانم قاضیانی نشان دهنده تجربه این هنرمند است. او به دور از هر حواسپرتی بر کارش متمرکز میشود و حقیقتا یک هنرمند باید همینگونه باشد. شخصا تا حالا حاشیهای از او ندیدهام و مردم و محافل سینمایی برای این هنرمند به عنوان بانوی بازیگر احترام زیادی قائل هستند. برای همین نیز میگویم جایگاه هنگامه قاضیانی جایگاه محکمی در سینمای ایران است.
اگر تولید سینمایی دیگری داشته باشید دوباره با خانم قاضیانی همکاری میکنید؟
یک کارگردان براساس نقشی که در فیلمنامه هست باید بازیگرش را انتخاب کند، من اگر نقشی در فیلمم باشد که خیلی آن را دوست داشته باشم و مطمئن باشم آن نقش عمیق و ماندگار است پیشنهادش را به خانم قاضیانی میدهم، چون تجربه خوبی داشتم و دوست دارم این تجربه تکرار شود. امیدوارم ایشان هم دوست داشته باشند دوباره با من همکاری داشته باشند.
ایفای نقشهای کم دیالوگ، اما عمیق
قاضیانی در سال ۱۳۷۹ و درست چندماه بعد از رد شدنش برای بازی در نقش اول فیلم «زندان زنان» ساخته منیژه حکمت، در تست فیلم «سایه روشن» به کارگردانی حسن هدایت پذیرفته شد و در سن سی سالگی پا به عرصه سینما گذاشت. او که به گزیده کار بودن معروف است، خیلی زود و در ششمین فعالیت سینمایی خود توانست با فیلم «به همین سادگی» ساخته رضا میرکریمی به نقطه اوج دوران بازیگریاش برسد و اولین سیمرغ بلورین خود را از جشنواره فیلم فجرکسب کند.
قاضیانی با انتخابهای هوشمندانه خود ۴ سال بعد نیز توانست دومین سیمرغش را برای بازی در فیلم «روزهای زندگی» به دستآورد و جایگاهش در سینمای ایران را محکمتر کند. «سعادتآباد»، «من مادر هستم»، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، «دلبری» و «برادرم خسرو» از جمله دیگر آثار مهمی هستند که قاضیانی در طی این سالها در آنها به ایفای نقش پرداختهاست. کاراکترهایی که او در این آثار بازی کرده عموما درونگرا، کم دیالوگ و عمیق و به دور از داد و فریاد هستند، موضوعی که قاضیانی را از بسیاری بازیگرهای اطرافش متمایز میکند. نکته جالب این است که این درونگرایی نقشهایش در شخصیت خود او نیز دیده میشود، این بازیگر در ۲۰ سال فعالیتش در سینما سعی کرده خودش را از هرگونه حاشیههای مورد علاقه برخی سلبریتیها دور کند و تنها بر کارش تمرکز داشته باشد. به نوعی شاید بتوان گفت نقشهایش نشئت گرفته از شخصیت خود اوست.
ورود به وادی موسیقی
این بازیگر مشهدی که موسیقی را مثل سینما به صورت خودآموز یادگرفته در طی سالهای اخیر چندین فعالیت موسیقایی داشته که از جمله آنها میتوان به برگزاری کنسرت ویژه بانوان در تالار وحدت اشاره کرد. البته پیشتر نیز همخوانی او در فیلمهای «به همین سادگی»، «من مادر هستم» یا همخوانی در فیلم «سعادتآباد» و کلیپ «ای ایران» شنیده شدهبود. قاضیانی در گفتوگویی که با برنامه آپاراتچی داشت درباره چگونگی شکلگیری ایده این کنسرت توضیح داد: «در خانواده ما کتاب و موسیقی نقش پررنگی داشتند به طوری که یک روز در هفته پدرم صفحه گرامافون و یک روز کتاب میخرید و به خانه میآورد. موسیقی در خانواده ما نوعی آیین بود؛ بنابراین من با موسیقی غریبه نبودم.» قاضیانی با اشاره به اینکه برگزاری کنسرت قرار نبوده او را معروفتر کند در پاسخ به انتقادهای که به ورودش به حوزه موسیقی شده نیز گفت: «بازیگران در همه جای جهان باید موسیقی بدانند و این دو به هم مرتبط هستند. از اینرو من وارد حیطهای که مربوط به من نبود نشدم و تنها یک اتفاقی را که مربوط به بازیگری است امتحان کردم.»
رویای نویسندگی
قاضیانی که مدرک کارشناسی ارشد رشته فلسفه غرب را از دانشگاه سان فرانسیسکو آمریکا گرفتهاست، بعد از بازگشتش به ایران در سن بیستوهشت سالگی حدود یک سال و هفت ماه زمان گذاشت و کتاب تاریخی-سیاسی «سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست» نوشته ویلکومب واشبرن را ترجمه کرد و توسط نشر ثالث منتشر شد. او در گفت و گویی که با برنامه سیوپنج داشت این ترجمه را ادای دین خودش به چند سال زندگی در آمریکا دانست و توصیه کرد دانشجویان رشته تاریخ آن را مطالعه کنند.
قاضیانی با اشاره به اینکه این کتاب را یک سفید پوست نوشته که سالها درباره سرخپوستها تحقیق کردهاست گفت: «در روزهای پایانی که در آمریکا بودم شماره نویسنده این کتاب را پیدا کردم و با او تماس گرفتم خانمی تلفن را برداشت و به من گفت نمیتوانم با آقای واشبرن صحبت کنم. آن لحظه جا خوردم و فقط توضیح دادم که من یک دختر ایرانیام و میخواهم کتاب ایشان را به کشورم ببرم و ترجمه کنم. زمانی که آن خانم توضیحات من را شنید گفت شما نمیتوانید با واشبرن صحبت کنید، چون ۲۲ روز پیش فوت کردهاست و به این صورت فرصتی پیش نیامد که من با نویسنده کتاب صحبت کنم.» این هنرمند همچنین در گفتگو خود تأکید کرد که دیگر ترجمه را ادامه نمیدهد و میخواهد خودش بنویسد. «رویای نوشتن مثل بازیگری و موسیقی همیشه با من بوده و جزو فانتزیهای من است و دوست دارم روزی کتاب بنویسم.»
منبع: شهرآرا نیوز