عیارسنجی فرار مغزها
برخی پدیده فرار مغزها را مقولهای از مهاجرت نیروی انسانی میدانند که دارای پیامدهای خسارتبار بالایی برای کشور مبدأ است؛ تا جایی که از آن بهعنوان «فرار سرمایه» یاد میشود.
برخی پدیده فرار مغزها را مقولهای از مهاجرت نیروی انسانی میدانند که دارای پیامدهای خسارتبار بالایی برای کشور مبدأ است؛ تا جایی که از آن بهعنوان «فرار سرمایه» یاد میشود. براساس این دیدگاه مهاجرت نیروی انسانی متخصص یکی از موانع اصلی توسعه اقتصادی در کشورهای کمتر توسعهیافته تلقی میشود. حساسیت موضوع آنجا بیشتر میشود که بدانیم این پدیده به مقطع دانشآموزی نیز سرایت کرده و سالهاست زمزمههایی از جلای وطن دانشآموزان تیزهوش و استعدادهای برتر برای ادامه تحصیل به گوش میرسد؛ واقعیت تلخی که نشان میدهد مهاجرت نخبگان نهتنها معکوس نشده، بلکه ابعاد تازهای پیدا کرده و آن هم اشاعه این پدیده به مقطع دانشآموزی است که سبب گسترش دایره خروج استعدادهای برتر ایرانی به خارج از کشور شده و چنانچه این روند ادامه یابد، جدا از هدررفت هزینههایی که طی سالهای تحصیل برای آموزش و تربیت این افراد صرف شده، میتواند ظرف چند سال آینده کشور را با بحران کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر بهعنوان یکی از اساسیترین شاخصهای توسعهیافتگی مواجه کند.
آن روی سکه
یافتههای یک پژوهش در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری که سال ۱۳۹۷ منتشر شد دیدگاه سنتی درباره فرار مغزها و اثر آن بر سرمایه انسانی را به چالش کشید. از نگاه این پژوهش، این دیدگاه سنتی که فرار مغزها مانعی بر سر راه توسعه اقتصادی کنونی و آینده کشورهای در حال توسعه است، پذیرفته نیست.
دیدگاه سنتی، فرار مغزها را مانعی جدی بر سر راه کشورهای در حال توسعه میداند. این دیدگاه فرار مغزها را مانند برش زدن یک قطعه کیک میداند که کشور مبدأ آن را به خارج ارسال کرده و آن را از دست داده است؛ این یعنی ضرر مطلق. دیدگاهی که مخالفانی هم دارد. این گروه معتقدند اندازه کیک اولیه زمانی بزرگتر میشود که امکان مهاجرت بیشتری در کار باشد. از نگاه این گروه، در شرایطی معین به لحاظ نظری و تجربی در مطالعات متعدد، فرار مغزها میتواند منجر به افزایش مغزها شود.
اگر برنگردند...
فرار مغزها یا مهاجرت به امری متداول تبدیل شده و اغلب کشورها با پدیده مهاجرت نیروی انسانی به خارج یا ورود به داخل کشور خود مواجهند، اما در کشور ما نخبگان دانشگاهی یا استعدادهای برتر در سطح آموزش متوسطه، با هدف پذیرش در معتبرترین مراکز علمی جهان مهاجرت میکنند و مقصد اصلی آنها ارائه خدمات به کشورهای خارجی است.
اغلب آنان بهعلت بیکاری و مشکلات اقتصادی و فقدان سیاستهای مناسب برای اشتغالپذیری فارغالتحصیلان جلای وطن میکنند و دانشآموزان هم که عاقبت نخبگان و فارغالتحصیلان دانشگاهی را به چشم دیدهاند، رفتن را به ماندن ترجیح میدهند؛ اما این روزها برگ برنده در دست کشورهایی است که به علم و دانش مجهزند. براساس آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران، ۳۷ درصد دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی، ۲۵ درصد مشمولان بنیاد نخبگان و ۱۵ درصد رتبههای زیر هزار کنکور سراسری مقیم کشورهای دیگر هستند؛ هرچند برخی مسئولان معتقدند خروج از کشور برای ادامه تحصیل، مهاجرت نخبگان و متخصصان محسوب نمیشود، زیرا اساسا علمآموزی و آشنایی با آخرین دستاوردهای علمی جهان و ادامه تحصیل در بزرگترین و بهترین دانشگاههای دنیا امری ضروری و مهم است.
رئیس اسبق دانشگاه صنعتی شریف در تاکید بر این استدلال میگوید: افراد باید بعد از تحصیل، در چرخه خدمترسانی به جامعه بومی قرار بگیرند و دانستهها و اندوختههای خود را برای توسعه و پیشرفت جامعه خود به کار بگیرند. از سوی دیگر متخصصان و سرآمدان ایرانی نیز باید بدانند که گرچه فعالیت در یک شرکت بزرگ یا تدریس در دانشگاههای تراز اول دنیا یا حتی تحقیق در معتبرترین پژوهشگاهها و مراکز تحقیقاتی، اعتبار بالایی برای آنان در محیط تخصصی به همراه میآورد، اما قطعا در کف جامعه و در بین مردم آن جامعه، آنان کماکان یک خارجی و یک شهروند درجه دو بهشمار میآیند.
نخبگانی که بازنمیگردند
ایران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد. حدود ۲۵ درصد کل ایرانیان تحصیلکرده هماکنون در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند. طبق آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج از ایران اقدام میکنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور در حالتوسعه و توسعهنیافته جهان مقام نخست را از آن خود کرده است. براساس آمار بنیاد ملی نخبگان ایران ۳۰۸ نفر از دارندگان مدال المپیاد و ۳۵۰ نفر از برترینهای آزمون سراسری از سال ۸۲ تا ۸۶ به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، این در حالی است که بسیاری از آنها هرگز به ایران برای زندگی دائم بازنمیگردند. طبق آمار صندوق بینالمللی پول هماکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالیه در امریکا زندگی میکنند و براساس آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد و سالانه ۵۴۷۵ لیسانس از کشور مهاجرت کردند. گزارش صندوق بینالمللی پول در ادامه افزوده است بیش از ۱۵ درصد سرمایههای انسانی ایران به امریکا و ۲۵ درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت میکنند. دستکم حدود ۵ تا ۶ میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی میکنند. ایرانیان مقیم امریکا از نظر درآمدی در بین مهاجران، برتر هستند که ۳۰ درصد این افراد در زمینه مدیریت و ۲۰ درصد در زمینه تکنیکها و امور دانشگاهی مشغول کار هستند. همینطور از مجموع ۱۰۰ هزار ایرانی مقیم آلمان در سالهای گذشته ۲ هزار جلد کتاب منتشر شده، در حالی که ازسوی ۲ میلیون ترک مهاجر آلمان تنها ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شده است. امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و کانادا بیشترین میزبانی ایرانیها را به خود اختصاص دادهاند. اگر آمارهای سازمانهای مختلف درباره جمعیت ایرانیها در کشورهای خارجی را بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد از ۶ میلیون ایرانی که در کشورهای خارجی زندگی میکنند، فقط حدود ۳ میلیون و ۵۰۰، تا ۴ میلیون نفر در این ۵ کشور زندگی میکنند.
افزایش زنان مهاجر
پا به پای مهاجران مرد ایرانی زنان نیز در این زمینه گریزپا شدهاند. براساس آخرین آمار از مهاجرت نخبگان ایرانی، دختران و زنان ۴۰ درصد مجموع مهاجرتها را رقم زدهاند. کارشناسان این آمار را به جایگاه اجتماعی و نرخ بالای بیکاری زنان مربوط میدانند. برخی دیگر از کارشناسان میگویند بیتوجهی به توان بالقوه زنان و استفاده نکردن از توانمندیهای آنها در زمینههای علمی و کاری میتواند فرصتهای فراوانی را نابود کند. هر اندازه که میزان بیکاری زنان تحصیلکرده بیشتر و مشارکت اقتصادی آنها کمتر شود، تعداد آنها در آمار مهاجرت از کشور بیشتر و بیشتر خواهد شد.
انبوهی از دلایل
علل اصلی جذب شدن نخبگان ایرانی به مراکز علمی سایر کشورها را میتوان در مواردی که در ادامه بیان میشودخلاصه کرد.
یکی از علل فرار نخبگان را میتوان «بیتوجهی به ماهیت علم» در ایران دانست. برای مثال به اندازهای که ورزشکاران یا حتی هنرمندان در ایران تجلیل میشوند، چهرههای علمی، استادان برجسته و دانشمندان موردتوجه نیستند.
از عوامل دیگر فرار مغزها «بیتوجهی به امر پژوهش» در ایران است. یکی از عواملی که دانشجویان بسیاری را به مهاجرت وا میدارد، امکانات تحصیلی-تحقیقی و اعطای کمکهای تحصیلی و رفاهی است؛ در حالی که در ایران باوجود تاکید مقامات عالی کشور بر ضرورت افزایش سهم بودجه پژوهش از تولید ناخالص داخلی، بررسیها نشان میدهد این نسبت هر سال کاهش مییابد.
مسائل اقتصادی را نیز میتوان عامل مهم دیگر مهاجرت عنوان کرد. زمانی که میزان حقوق یک متخصص در کشوری، دهها برابر حقوق همان شخص در ایران است، مسلما بعضی از متخصصان به فکر مهاجرت به آن کشور خواهند بود.
واگذاری بسیاری از مشاغل به افراد فاقد صلاحیت یا کمصلاحیت، واگذاری مشاغل براساس رابطه، تطابق نداشتن شغل با تخصص افراد، بروکراسی (کاغذبازی) دولتی و انحصاری شدن مشاغل، با سرفصل کلی «نبود شایستهسالاری» از دیگر عواملی هستند که میتوان در تشریح دلایل مهاجرت از آنها یاد کرد. در هر صورت بخش عمدهای از مهاجران برای کسبوکار، بخشی برای تحصیلات و عدهای هم برای زندگی مرفه و رفاه بیشتر مهاجرت میکنند.
سخن پایانی
باتوجه به موارد یادشده اینکه فرار مغزها مانعی بر سر راه توسعه اقتصادی کنونی و آینده کشورهای در حال توسعه است یا میتواند اهرمی برای جهش علم و دانش یک کشور بهشمار آید، همچنان موافقان و مخالفان بسیاری دارد. باید پذیرفت در شرایطی که اقتصاد در حال از دست دادن تدریجی سرمایه انسانی و مالی خود است، رقبای منطقهای ما با استفاده از این فرصت ارزشمند، در حال صید مرواریدهای گرانبهای کشورمان و انتقال آنان به سرزمین خود هستند. بسیاری از ناظران و کارشناسان ایراندوست با مشاهده درجازدن بنگاههای اقتصادی وطنی و مقایسه آن با رشد سریع اقتصادی ساحل جنوبی خلیجفارس، از خود میپرسند بهراستی چه عاملی موجب شده در هر مترمربع از زمین منطقه آزاد جبلعلی چندصد برابر مناطق آزاد کشورمان گردش اقتصادی و تولید ثروت صورت بگیرد؟ و چگونه هر سرمایه انسانی و مالی که ما با بیاعتنایی تمام از قطار خود پیادهاش میکنیم، سوار بر قایق تندرو همسایگان شده و بر قدرت اقتصادی آنان میافزاید؟