-
مازیار لرستانی

حرفی که تا به حال از مازیار لرستانی نشنیده اید | مازیار لرستانی برای اولین بار درباره گذشته اش گفت

مازیار لرستانی چندی قبل با حضور در یک برنامه تلویزیونی برای اولین بار صحبت هایی را با مخاطبان درمیان گذاشت که بسیار شنیدنی و جالب بود.

به گزارش ستاره پارسی : شهره(مازیار) لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 26 مهرماه 1345 متولد شد و اصالتا اهل خرم آباد است. شهره(مازیار) لرستانی در یک خانواده پنج نفره متولد شد. پدر شهره(مازیار) لرستانی قاضی بازنشسته دادگستری و مادرش فرهنگی بازنشسته است و یک خواهر و برادر دارد. پدر شهره(مازیار) لرستانی د ر سال 1400 فوت کرده است. شهره(مازیار) لرستانی در سال 69 در رشته کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی فارغ‌التحصیل شد.

مازیار لرستانی بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون در برنامه چهل تیکه و در گفتگو با محمدرضا علیمردانی مجری برنامه از شیطنت های خاص دوران کودکیش خاطرات بامزه ای تعریف کرد که در ادامه این بخش می خوانید.

مازیار لرستانی در برنامه چهل تیکه در گفتگو درباره خاطرات کودکی خود صحبت کرد و از شیطنت های دوران کودکیش گفت:

یادمه که خیلی برام تارزان شخصیت مهمی بود، مثلاً از بالای رختخواب ها با صدای تارزان بپرم پایین و یه چیزی رو نجات بدم یا یه کارهای محیر العقولی بکنم، البته من اون موقع کوچولو بودم. بچگی ما پر بود از کارتون ها و داستان هایی که همیشه حول محور قهرمان می چرخید و قهرمانی که بلد بود یه کارهایی بکنه که محیرالعقول بود و این برای من یه الگو شد و من همیشه دلم می خواست یه کارهای عجیب و غریبی بکنم و رفتم این راه رو.

مازیار لرستانی

مازیار لرستانی و محمدرضا علیمردانی در برنامه چهل تیکه

شهره لرستانی(مازیار) در ادامه گفتگویش داستان پیدا کردن گنج در کودکی را تعریف کرد و گفت:

من یادمه در بچگیم سرزمین گنج نشون میدادند و این چیزها و این داستان مولانا رو پدرم برای ما خونده بود که گنج در نهان خود آدمه و ممکنه در دل خود آدم باشه و... و من رفته بودم توی باغچه جلوی خونمون و مطمئن بودم که این گنج در باغچه خونه خودمونه و من ساعت ها بعد از ظهرها رو در واقع دنبال گنج می گشتم، توی اون باغچه.

مازیار لرستانی(شهره) صحبت هایش را در مورد علاقه به اختراع سفینه در کودکیش ادامه داد و گفت:

سال های بعد یک فیلم هایی رو تلویزیون نشون می داد نمی دونم کاپیتان اسکات و سفر به فضا و... و من رفتم روی بالکن و یک ظرف میوه چوبی آوردم با چهار تا باطری و دو یا سه سال هم سعی کردم سفینه بسازم، فکر می کردم که می خوام برم به کرات دیگه و سفر کنم و همش مطمئن بودم این ها جواب میده.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین